۱۳۹۲ اردیبهشت ۳۰, دوشنبه

پارازیت‌اندازی ماهواره‌ای تهدیدی جدی علیه آزادی رسانه‌ای است



خبرگزاری هرانا - به مناسبت روز جهانی آزادی مطبوعات، شماری از رسانه‌های بین‌المللی با صدور بیانیه مشترکی اعلام کرده اند که در حال حاضر، آزادی رسانه ای با بزرگترین چالش از زمان جنگ سرد مواجه شده است.
در این بیانیه، بی بی سی همراه با شبکه های بین المللی رادیویی و تلویزیونی در فرانسه، استرالیا، آمریکا، آلمان، ژاپن و هلند ابراز نگرانی کرده است که در حالی که برخی حکومت‌ها در صدد مسدود کردن دسترسی به برنامه های خاصی در کشورهای خود هستند، "پارازیت اندازی بر ماهواره ها به پدیده ای دائم تبدیل شده است."

این بیانیه هشدار می دهد که جلوگیری از دسترسی به اینترنت و از سرگیری پارازیت اندازی بر پخش رادیویی موج کوتاه نیز عامل دیگری برای افزایش نگرانی در مورد تهدید آزادی رسانه ای است.
صادرکنندگان این بیانیه مشترک رسانه ای گفته اند که "از دوران جنگ سرد تا کنون، آزادی رسانه ای اینگونه با تهاجمی هماهنگ مواجه نبوده" و افزوده‌اند که پارازیت‌اندازی باعث اخلال در دسترسی مخاطبان در مناطقی شده است که از شمال اروپا تا افغانستان در یکسو، و شمال آفریقا در سوی دیگر گسترده است.
"گسترده و نیرومند"
بی بی سی به عنوان نمونه ای از تهاجم بر آزادی رسانه ای، به پارازیت اندازی بر برنامه های رادیویی موج کوتاه به زبان انگلیسی برای مخاطبان در چین اشاره می کند که تحولی جدید در این زمینه محسوب می شود. به گفته بی بی سی، پارازیت اندازی در این منطقه چنان نیرومند است که باعث اخلال در پخش برنامه برای کشورهای آسیایی همسایه چین نیز می شود.
اوایل سال جاری، بی بی سی به دلیل اخلال مکرر در برنامه های خود، پخش برخی از این برنامه ها برای شنوندگان در سریلانکا را نیز متوقف کرد.
پیتر هاروکس، رئیس اخبار جهانی بی بی سی، به تلاشی مستمر در ایران برای بی اعتبار کردن بی بی سی نیز اعتراض کرده است.
آقای هاروکس در عین حال گفته است که "با وجود پارازیت اندازی های مکرر، آمار نشان می دهد که مخاطبان بی بی سی فارسی از ۶.۷ میلیون نفر در هفته در سال ۲۰۱۲ به ۱۱.۸ میلیون نفر در هفته در سال جاری افزایش یافته اند و تعداد آنان تقریبا دو برابر شده است."
وی افزوده است که "این افزایش چشمگیر نشان می دهد که تلاش برای بی اعتبار کردن روند خبررسانی بی بی سی و ارعاب کارکنان ما نتیجه بخش نبوده و شهروندان عادی ایران برای دریافت اخبار از منبعی مستقل و قابل اطمینان، به بی بی سی مراجعه می کنند."
"متعارف"
در دوران جنگ سرد، پارازیت اندازی بر پخش برنامه های رادیویی برای مخاطبان پشت پرده آهنین امری متعارف بود اما با کاهش تنش، از میزان آن کاسته شد.
افزایشی که در سال های اخیر در زمینه پخش دیجیتال ماهواره ای صورت گرفته به معنی آن است که امروزه، مخاطبان در مناطقی که در آنها، رسانه ها با محدودیت هایی دست به گریبانند، می توانند از برنامه ایستگاه هایی استفاده کنند که حاوی نگرشی متفاوت نسبت به اخبار روز و تحولات فرهنگی است.
بی بی سی در همکاری با سایر ارائه دهندگان چنین برنامه هایی می کوشد تا برای مقابله با خطری که صنعت پخش ماهواره ای و آزادی رسانه ای به واسطه پارازیت اندازی با آن مواجه شده است، راه حل های فنی بلند مدت بیابد.
در سال ۱۹۹۳، مجمع عمومی سازمان ملل متحد به منظور افزایش آگاهی عمومی از اهمیت آزادی رسانه ای، روز ۳ ماه مه را روز جهانی آزادی رسانه ها اعلام کرد.

وکیل خانواده ستار بهشتی: پرونده هفت ماه ست که روی میز بازپرس خاک می‌خورد



خبرگزاری هرانا - وکیل‌مدافع اولیای‌دم ستار بهشتی با انتقاد از ارسال نشدن این پرونده به دادگاه پس از گذشت هفت ماه، گفت: در پرونده ستار بهشتی همه چیز روشن است و مساله پیچیده‌ای در آن وجود ندارد که معلوم نباشد قاتل کیست.
گیتی پورفاضل در گفت‌وگو با خبرگزاری ایسنا، درباره آخرین وضعیت رسیدگی به پرونده مرگ ستار بهشتی، گفت: سحر بهشتی خواهر مرحوم ستار چند روز پیش به دادسرا مراجعه کرده و بازپرس شعبه یک به او گفته که پرونده هنوز روی میز اوست.
وی با بیان این که ارسال نشدن پرونده از دادسرا به دادگاه قابل پیش‌بینی بود، گفت: پرونده ستار بهشتی از آبان سال ۹۱ تاکنون روی میز بازپرس دارد خاک می‌خورد.
وکیل مدافع اولیای دم ستار بهشتی درباره آخرین اظهارنظر سخنگوی قوه قضاییه درباره این پرونده مبنی بر تشکیل تیم کارشناسی، گفت: این تیم کارشناسی چند بار باید تشکیل جلسه بدهد؟ پزشکی قانونی چند بار باید نظر بدهد یا نظر خود را تعدیل کند؟
وی افزود: پرونده به این سادگی و روشنی است و مساله پیچیده‌ای در آن وجود ندارد که معلوم نباشد قاتل کیست.
پورفاضل گفت: همه چیز مشخص است و لازم نیست که آقای "پوآرو" در این قضیه دخالت کند تا بفهمد چه اتفاقی افتاده است. البته ما "پوآرو" هم نداریم ولی کاش داشتیم تا به این پرونده رسیدگی می‌کرد.
پس از مرگ ستار بهشتی در بازداشتگاه پلیس فتا در آبان ماه ۱۳۹۱، پرونده‌ای در این زمینه در شعبه ۱ بازپرسی دادسرای امور جنایی پایتخت مفتوح شد و با گذشت حدود ۷ ماه، این پرونده همچنان در مرحله تحقیقات مقدماتی در دادسرا به سر می‌برد.

هرانا؛ برگزاری جلسه دادگاه نیکا خلوصی و نوا خلوصی


خبرگزاری هرانا - جلسه دادگاه نیکا خلوصی و نوا خلوصی دو خواهر بهایی شهروند مشهد برگزار شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در این جلسه دادگاه که ۱۶ اردیبهشت ماه برگزار گردید، این دو شهروند بهایی به اتهام "عضویت در فرقه و تشکیلات بهائیت"، "تبلیغ به نفع بهائیت و علیه نظام جمهوری اسلامی" محاکمه گردیدند.
این جلسه دادگاه که در شعبه ۳ دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی سلطانی برگزار شد بیش از ۲ ساعت به طول انجامید.
"نیکا خلوصی" و خواهرش "نوا خلوصی" که در تاریخ ۵ مهر ماه ۱۳۹۱ توسط ماموران اداره اطلاعات مشهد دستگیر شده بودند پس از ۱۸۵ روز بازداشت موقت با قید وثیقه آزاد شدند.
این دو شهروند بهایی هر کدام با وثیقه ملکی معادل ۳ میلیارد ریال، جمعا ۶ میلیارد ریال روز شنبه ۱۰ فروردین ماه ۱۳۹۲ از زندان وکیل آباد مشهد آزاد شدند.

شکایت والدین مسلمان از مربی آموزشگاه شنای دخترشان در سوئیس


.
چندي پيش مربي يکي از آموزشگاه هاي شنا در کشور سوئيس، تلاش کرد يک دختر 14 ساله مسلمان را به شنا کردن مانند ديگر دانش آموزان، مقابل وي وادار کند اما او از اين کار اجتناب ورزيد.
به گزارش « محبت نیوز» به نقل از پارسینه، چند روز پس از آن ماجرا،‌ والدين اين دختر مسلمان،‌ از مربي دخترشان بخاطر تلاش براي اجبار کردن او به شنا، از وي شکايت کردند اما دادگاه پس از بررسي پرونده، دختر مسلمان را مقصر اعلام کرد.
دادگاه محلي سوئيس، ضمن محکوم کردن دختر، حکمي عليه وي صادر کرد که به موجب آن او بايد مقابل مربي اش شنا کند!
اين دادگاه در حکم اين دختر مسلمان آورده:‌ شنا کردن يک مسأله اعتقادي نيست لذا اين دختر مسلمان حق ندارد ادعا کند که بخاطر اعتقاداتش مقابل معلمش شنا نمي کند لذا شنا کردن بر او واجب است!
گفتني است والدين اين دختر پيش از ثبت نام فرزندشان در اين آموزشگاه در منطقه "ارجوفيا"،‌ مطمئن شده بودند که مربي آن، زن خواهند بود اما گويا مربيان اين آموزشگاه جابجا شده از همين رو مربي مرد براي اين کلاس انتخاب شده است.

اعتراض به بازگشت سنگسار به قانون مجازات اسلامی


.
سازمان “عدالت برای ایران” طی بیانیه‌ای به بازگشت مجازات “سنگسار” به قانون مجازات اسلامی اعتراض کرد.
به گزارش « محبت نیوز» به نقل از زمانه، در این بیانیه که در تارنمای عدالت برای ایران منتشر شده، آمده است: ” عدالت برای ایران متاسف است که علیرغم تلاش‌های چندین ساله فعالان حقوق زنان در ایران و کشورهای دیگر و فشارهای بین‌المللی بر جمهوری اسلامی ایران، همچنان مجازات غیرانسانی و رذیلانه سنگسار را که گزارشگر ویژه شکنجه سازمان ملل آن را نوعی از شکنجه می داند، در قانون ایران باقی مانده است.”
این سازمان مدافع حقوق بشر همچنین “نگرانی شدید” خود را نسبت به سرنوشت زنان و مردانی که براساس قانون قبلی مجازات اسلامی به سنگسار محکوم شده و در زندان‌های شهرهای مختلف ایران به حالت بلاتکلیف به سر می برند اعلام کرده است.
مجلس شورای اسلامی پیش از این مجازات سنگسار را از قانون جدید مجازات اسلامی حذف کرده بود، اما این موضوع با مخالفت شورای نگهبان مواجه شد
در حال حاضر شماری از زندانیان متهم به زنای محصنه از جمله اشرف کلهری٬ سکینه محمدی آشتیانی٬ مریم باقرزاده٬ خیریه والانیا٬ ایران اسکندری٬ کبری بابایی٬ ساریه عبادی٬ رحیم محمدی٬ محمد علی نوید خمامی و نقی احمدی در خطر اجرای سنگسار هستند.
حمید‌رضا طباطبایی نائینی، نایب رئیس کمیسیون قضایی و حقوق مجلس روز ۲۵ اردیبهشت در یک نشست خبری از ابلاغ قانون جدید مجازات اسلامی به رئیس جمهوری خبر داد.
مجلس شورای اسلامی پیش از این مجازات سنگسار را از قانون جدید مجازات اسلامی حذف کرده بود، اما این موضوع با مخالفت شورای نگهبان مواجه شد.
در قانون جدیدی که برای اجرا به رئیس جمهوری ابلاغ شده، مجازات زنای محصنه همچون قانون قبلی سنگسار است. بر اساس این قانون “با پیشنهاد قاضی و موافقت رییس قوه قضاییه، اگر زنا با چهار شاهد یا چهار بار اقرار ثابت شده باشد، مجازات سنگسار می‌تواند به اعدام تبدیل شود. در مواردی نیز که زنا با علم قاضی ثابت شده باشد، مجازات سنگسار می‌تواند به صد ضربه شلاق تبدیل شود.”
سازمان عفو بین‌الملل گزارش داده است که پس از پیروزی جمهوری اسلامی در ایران دست‌کم ۷۷ تن در این کشور سنگسار شده‌اند.

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۹, پنجشنبه

پیامد ارجاع مکرر هاشمی و خاتمی به رهبری


چکیده : موضع گیری هایی که خاتمی و هاشمی می کنند، چه با هدف قبلی و چه بدون این نیت، به شفاف تر شدن عرصه سیاست در ایران کمک می کند. واقعیت آن است که در گذشته رهبری هم مصدر بسیاری از تصمیمات و برنامه های اجرایی و راهبردی ریز و درشت در کشور بوده و هم بیشترین توقع و انتقاد از روندها را ابراز کرده است، گویی مسئولان اجرایی کاری می کردند که مد نظر ایشان نبوده است. به نظر می رسد که روز به روز این بازی ناگیراتر می شود و همه با هم به توافق جمعی رسیده اند که آن بازی کشدار و بی مزه تمام شود. نه رهبری پرهیز سابق را دارد، و نه در جامعه افراد زیادی مانده اند که بر توهم سابق باشند. در این بین اگر خاتمی و هاشمی نیایند، یعنی با آمدن آنها و اجرای برنامه شان، قبل از به رای گذاشتن مردم مخالفت شده است. ...

کلمه- علی بردبار:
این روزها آنچه بارها از سوی سیدمحمد خاتمی و علی اکبر هاشمی رفسنجانی در بحث آمدن یا نیامدنشان به انتخابات مطرح شده است، به پیش کشیدن نظر رهبری در این باره و منوط کردن کارآمدی حضورشان به عدم مخالفت رهبری بوده است.
هاشمی برای آمدن اعلام آمادگی کرده است اما شرط گذر از وضعیت بحرانی کنونی را همراهی رهبری دانسته. خاتمی نیز در سخنان اخیرش گفته است که اصلاح وضع ناگوار کنونی بدون خواست و هماهنگی با رهبری میسر نیست.
درباره این رویکرد می توان دو گونه برداشت داشت که لزوما تعارضی هم با یکدیگر ندارند. اول آنکه این موضع با هدف حفظ درهای تعامل با بوروکراسی حاکم بر کشور که خود را عین نظام می داند و در راس آن رهبری است. بیان این موضع از سوی خاتمی و هاشمی به عنوان دو نیروی منتقد وضع موجود که به استفاده از ظرفیت های قانونی برای اصلاح همچنان معتقدند، کنترل سطح نزاع با این بوروکراسی با هدف نیل به حفظ منافع ملی است.
اما سویه دوم و مهم تر این رویکرد، نشان دادن نقطه اصلی همه تصمیمات مهم کشور است، به نحوی که پاسخگوی هر اتفاق مثبت و منفی در آینده کشور، پنهان نباشد. در واقع آنها خواسته یا ناخواسته با بیان برنامه های خود و اصلاح طلبان برای اداره کشور و طرح انتقادهایش به روند موجود، به نحوی عمل کردند که اگر این برنامه ها امکان به رای گذاشتن در پیشگاه مردم و تحقق نیافت هم حجتی برای تاریخ داشته باشند و هم مانع اصلی انجام آنها مشخص باشد و دیگر نیروهایی همچون احمد خاتمی و حسین شریعتمداری که در این میان سر و صداهایی هم راه می اندازند، صرفا نقش پاسبانی از نزدیک شدن منتقدان به چرخه قدرت را خواهند داشت و در حساب و کتاب آتی تعیین مسئول برای اتفاقات آینده، بیش از پاسبانی و نهایتا مباشرت به حساب نیامده و قابلیت سپر بلا شدن تمام عیار در مقابل تاریخ و ملت نخواهند داشت.
به نظر می رسد که آیت الله خامنه ای هم مخالفت چندانی با جا افتادن این تصویر از خود نداشته باشند. ایشان در موضع گیری هایی که به عنوان نمونه در عزل و نصب وزرا، اختلاف بین مسئولان و بحث هسته ای و سیاست خارجی و غیره داشته، اتفاقا بدشان نیامده که همه بدانند که اصل و فرع همه قدرت کجاست.
برخی شیوه های حکومت‌داری کلاسیک معمولا اینگونه‌اند که مرتب در صدر اخبارند و همه امور به آنها ختم می شود. تا چند سال پیش حتی اگر روحیه چنین رفتاری در راس قدرت بود، از اعمال آشکار آن جلوگیری می شد. اما از سال ۸۸ به این سو به نظر می رسد که این روند تغییر کرده و ترجیح مدل های کلاسیک بی تعارف بر شیوه های پیچیده، نظر قطعی آقایان شده است.
این گونه موضع گیری هایی که خاتمی و هاشمی می کنند، چه با هدف قبلی و چه بدون این نیت، به شفاف تر شدن عرصه سیاست در ایران کمک می کند. واقعیت آن است که در گذشته رهبری هم مصدر بسیاری از تصمیمات و برنامه های اجرایی و راهبردی ریز و درشت در کشور بوده و هم بیشترین توقع و انتقاد از روندها را ابراز کرده است، گویی مسئولان اجرایی کاری می کردند که مد نظر ایشان نبوده است. به نظر می رسد که روز به روز این بازی ناگیراتر می شود و همه با هم به توافق جمعی رسیده اند که آن بازی کشدار و بی مزه تمام شود. نه رهبری پرهیز سابق را دارد، و نه در جامعه افراد زیادی مانده اند که بر توهم سابق باشند. در این بین اگر خاتمی و هاشمی نیایند، یعنی با آمدن آنها و اجرای برنامه شان، قبل از به رای گذاشتن مردم مخالفت شده است.
بدین ترتیب بعد از آن هرکس که بر مصدر امور قرار بگیرد اهمیت چندانی نخواهد داشت. نه اینکه همه آنها یکی باشند، بالاخره دو مسئول دفتر می توانند دو شیوه متفاوت برای اداره دفتر مدیر داشته باشند، اما به هرحال حد و حدود تعریف شده آنها “مسئولیت دفتر” آقای مدیر است و نه بیشتر و آنها مسئول اتفاقات و تصمیمات گرفته شده در اتاق آقای مدیر نخواهند بود، بلکه خود آقای مدیر، بیش از گذشته در معرض پرسشگری آحاد جامعه قرار خواهد گرفت. همان طور که درباره ۸ سال گذشته هم بسیاری از آگاهان، آنقدر که از رهبری سوال دارند، از احمدی نژاد ندارند.

سید محمد خاتمی: بیاییم هم حق نداریم بیش از آن چه می خواهند رأی بیاوریم


چکیده :جناب هاشمی اعلام کردند که آماده اند بیایند در صورتی که مخالفت رهبری نباشد. امیدوارم این تصمیم عملی شود. جایگاه جناب آقای هاشمی معلوم است. واقعاً هم در این سال ها مظلوم واقع شده اند و ایشان قادر است که به سوی توسعه همه جانبه و رفع مشکلات کشور و مردم حرکت کنند و ان شاء الله فضای سیاسی و فرهنگی هم بازتر خواهد شد و با هماهنگی با بالا می تونند خطرات را کمتر کنند....

سید محمد خاتمی رییس جمهور سابق کشورمان گفت: جناب هاشمی اعلام کردند که آماده اند بیایند در صورتی که مخالفت رهبری نباشد. امیدوارم این تصمیم عملی شود. جایگاه جناب آقای هاشمی معلوم است. واقعاً هم در این سال ها مظلوم واقع شده اند و ایشان قادر است که به سوی توسعه همه جانبه و رفع مشکلات کشور و مردم حرکت کنند و ان شاء الله فضای سیاسی و فرهنگی هم بازتر خواهد شد و با هماهنگی با بالا می تونند خطرات را کمتر کنند.
به گزارش کلمه، خاتمی که صبح امروز در جمع  دانشجویان سخن می گفت در پاسخ به دعوت این دانشجویان از وی برای شرکت در انتخابات گفت که کوچکترین تردیدی در رای اکثریت مردم ندارد، با این حال ادامه داد: اگر بنا باشد اصلاح طلبان یا افرادی از آنان را از رده خارج کنند هیچ حساب افکار عمومی و افکار جهانی را هم نمی کنند. آن چه مهم است این است که کسانی را که نمی خواهند نیایند و من مطمئن هستم که نمی خواهند ما بیاییم. تازه اگر از این مرحله هم بگذریم حق نداریم بیش از آن چه می خواهند رأی بیاوریم.
وی همچنین گفت : همه حرف های شما و دیگران این بود که کشور در بحران است. من هم قبول دارم ولی اگر یک نفر که مورد توجه مردم ست و قائل به اعتدال است با او برخورد کنند آیا بحران کم تر می شود یا بیشتر؟ آیا اعتماد مردم به حکومت و سوء ظن برطرف می شود یا بیشتر می شود؟ آیا بهانه ای برای کسانی که می خواهند فشار و تحریم و احیاناً اقدامات خطرناک دیگر را علیه ما راه بیاندازند نمی دهد؟
جمعی از دانشجویان صبح امروز با سید محمد خاتمی دیدار و برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری از وی دعوت کردند. در این نشست  که با اعتراض ها، درخواست ها و استدلال های دانشجویان همراه بود افراد مختلف به بیان دیدگاه ها و دغدغه های خود در این واپسین روزهای ثبت نام نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری پرداختند و در ادامه سید محمد خاتمی به ایراد سخن پرداخت.
متن کامل سخنان رئیس دولت اصلاحات در پی می آید:
به نام خدا
خوش آمدید
دانشگاه ها حتی از برگزاری یک اجتماع از سوی دانشجویان مستقل محروم شده اند
ای کاش چنین جمعی می توانست در فضای گسترده تری در دانشگاه برگزار شود. دانشگاه های ما در طی سال های گذشته از برگزاری یک اجتماع باشکوه از سوی دانشجویانی که مستقل فکر می کنند محروم شده اند و این مشکلی است که کشور و نظام با آن رو به رو هست.
بسیاری از تشکل ها مستقل و ریشه دار و واقعاً وفادار به اسلام و انقلاب و ایران امروز دچار محدودیت هستند و در دانشگاه جایگزین آنها تشکل هایی متکی به نهاد هایی می آیند که گرچه اصل آن نهادها محترم هستند، ولی فضا را بر تشکل های اصلی تنگ می کنند و چون جایگاه قوی ندارند لطمه به فعالیت های اصیل دانشجویی می خورد، گرچه صدایشان بلند تر از دیگران است.
فضا باید باز شود تا دانشجو و دانشگاه با حفظ هویت دانشجویی، دلسوزی و امیدی که به آینده دارند فعال باشند نه اینکه حتی نگران این باشیم که یک جمع کوچک که با نیت خیرخواهانه و دلسوزانه نسبت به کشور و مردم دور هم گرد می آیند ممکن است با محدودیت مضاعف مواجه شوند و تحت فشار قرار بگیرند. این وضع باید عوض شود.
به هرحال ما دارای جمهوری اسلامی هستیم که بر آمده از انقلاب است. ما و همه افراد در جمهوری اسلامی زندگی می کنیم و به قانون پایبندیم. من و شما به جمهوری اسلامی معتقدیم ولی می گوییم اشکالات آن مرتفع شود. بدترین وضعیت این است که جامعه یک طرف قرار بگیرد و آن چه به نام جمهوری اسلامی است، با نهادهایش در طرف دیگر قرار بگیرد.
امام فرمودند نگذارید انقلاب به دست نا اهلان بیفتد. خوب طرف دیگر می گوید نااهلان کسانی هستند که آن ها را از حکومت بیرون کرده ایم و شما نااهلان را گروه دیگری می دانید. چطور باید این مساله را حل کرد؟ ما همه جمهوری اسلامی را قبول داریم و اگر بخواهد به هم بخورد به وضعیت بسیار ناگواری پیش می آید.
ما می خواهیم جمهوریت سازگار با معیارهای اسلامی تقویت شود. اگر تفکری یا شبه تفکری باشد که بگوید جمهوریت مخالف اسلام است و هرکس غیر این بگوید باید زندان برود و طرد شود این انحراف از اصل است.
به هر حال می خواهیم این انتخاب سبب ایجاد فضایی شود که ما و شما بتوانیم بحث و گفت و گو کنیم و جمع شویم و آزادی داشته باشیم نقد کنیم و البته زمینه یک رقابت منطقی و عادلانه را فراهم آوریم که داور نهایی آن مردم باشند. می گوییم به همین قانون اساسی پای بند باشیم. البته همه باید پای بند باشند. حکومت باید از مردم بخواهد که قانونی عمل کنند، ولی بیش و پیش از مردم این حکومت است که باید پای بند قانون اساسی باشد. فضای بد بینی، رعب و سوء ظن و تقابلی که وجود دارد و مدام برای مردم و برای نظام هزینه ایجاد می کند تبدیل به فضای منطق و حق و خوش بینی شود.
حق برخورداری از فن آوری هسته در زمان ما رسماً در قطع نامه آژانس اعلام شد
در سال ۷۶ که نتیجه انتخابات آن شد که می دانید گفتند مردم اسلام می خواستند، سید بود و دوستش داشتند و … و از اوضاع و احوال ناراحت بودند و رأی دادند و این رأی به اصلاحات و جامعه مدنی و آزادی اندیشه و … نبود. در سال ۸۰ در نخستین سخنرانی بعد از انتخابات گفتم در همه جا رأی دوره دوم یک رئیس جمهور افت بسیاری دارد؛ حالا ممکن است استثناء هایی هم باشد، ولی در ایران برای اولین بار رأی مردم در دور دوم ۱٫۵ میلیون بیش از دور اول بود. کسی نمی تواند بگوید که مردم ناآگاهانه رأی دادند و خوب بود این پیام از سوی همه گرفته شود که نشد.
برای مقابله با ما بهانه کردند که دولت و اصلاحات نسبت به اصول و منافع کشور کوتاهی می کند. کجا کوتاهی شد. در همین مسأله هسته ای آنچه که امروز آرزوی به دست آوردن آن را دارند، یعنی شناخت حق برخورداری از فن آوری هسته در زمان ما رسماً در قطع نامه آژانس اعلام شد که ایران حق داشتن تکنولوژی هسته ای را دارد. گروه سه جانبه اروپایی و بسیاری از سیاستمداران هم تأیید کردند. و این دست آورد ما بود و نیز شکستن تحریم ها. آمریکا هر شرکتی را که بیش از ۲۰ میلیارد دلار در نفت و گاز سرمایه گذاری کند تحریم کرد و مجازات های سنگین گذاشت در همان تنگنا ما توانستیم توتال را بیاوریم که چهار میلیارد دلار سرمایه گذاری کرد و به دنبال او شرکت های دیگر که بسیاری از پروژه های عظیم پارس جنوبی و عسلویه را اجرا کردند و ما هم خیلی چیزها یاد گرفتیم. آمریکا هم هیچ کاری نتوانست بکند.
در دنیا هم اعتبار جمهوری اسلامی و حرمت مردم بیشتر شد. پس اصولی را کنار نگذاشتیم و منافع و حرمت و حقوق ملت هم تأمین شد.
در سال ۸۰ تا ۸۴، سالانه ۷۰۰ هزار شغل و از ۸۴ تا امروز سالانه ۱۴ هزار شغل ایجاد شده است
اما در برابر این راه و روش مانع ایجاد شد و حتی جریانی اینچنینی به عنوان جریان غیرخودی از قدرت بیرون رانده شد و آیا به سادگی می گذارند که این جریان به صحنه بازگردد؟!
امروز در آستانه انتخابات هستیم. غلط یا درست، با همه نقص ها و اشکالاتی که دارم شده ام نماد اصلاح طلبی و حتی وسیع تر، بخش مهمی از جامعه که تغییر می خواهد و بنده همواره کوشیده ام که بگویم تغییر در درون نظام، نه تغییر نظام.
مردم می خواهند زندگیشان بعتر شود، تهدیدهای خطرناک خارجی رفع یا کم شود، برای خودشان و فرزندانشان آینده بهتری در انتظار باشد. خصوصاً طبقات متوسط به پایین طلب و تقاضای جدی تری دارند و احساس می کنند غیر خودی به حساب می آیند، بگذریم از نخبگان که گلایه و نارضایتی ایشان بیشتر است.
مورد مقایسه ملموس هم پدید آمده است. اوضاع و احوال در ۸ سال اصلاحات که در ذهن مردم زنده است با اوضاع هشت ساله گذشته مقایسه می شود.
مردم مقایسه می کنند و طبیعی است که وضع گذشته را ترجیح می دهند
در سال ۸۰ تا ۸۴، سالانه ۷۰۰ هزار شغل و از ۸۴ تا امروز سالانه ۱۴ هزار شغل ایجاد شده. تمام درآمد ارزی ۸ ساله اول حدود ۱۵۰ میلیارد دلار و در ۷ ساله گذشته حدود ۶۰۰ میلیارد دلار بوده است. تورم افزایش یافته و بچه های تحصیل کرده ما برای رفتن از ایران مسابقه می دهند. تهدیدهای خارجی هم زیادتر شده است. خوب مردم مقایسه می کنند و طبیعی است که وضع گذشته را ترجیح می دهند. حاکمیت است که باید از این وضع استقبال کند و دریابد که با رویکردهای دیگر و مطلوب تر می شود از این ظرفیت استفاده کرد.
آیا با تغییر رویکرد (صرف نظر از این که چه کسی بیاید) اعتماد لطمه دیده مردم ترمیم نمی شود؟ سرمایه اجتماعی که لطمه دیدن آن بزرگترین خسارت و خطر است زنده نمی شود؟ خوب توجه شود به خواست و طلب و ترجیح مردم.
من فرد کوچکی هستم از مجموعه ملت بزرگ ایران. معتقدم یک جناح و یک دسته نمی تواند کشور را اداره کند. عقلانیت باید حاکم باشد وقتی اصلاح طلبی فساد در زمین تعبیر می شود و در اصول گرایی هم فقط تندروها و افراطیون میدان دار می شوند طبیعی است که همه زیان می کنیم. مردم هم که این وضع را نمی پسندند دلزده می شوند. به هر حال اداره مملکت با همه نیروهای که تدبیر دارند و عقل دارند ممکن است. اما مهم این است که کدام تفکر حاکم باشد. امروز باید بنگریم کدام تفکر و رویکرد قدر می بیند و بر صدر می نشیند و می کوشد که همه امکانات را به انحصار خود درآورد و کدام تفکر توسری می خورد و محکوم است و طرفه این که اکثریت مردم تمایل به تفکری دارند که کنار زده می شود.
دستگاه های رسمی اعلام می کنند که فلانی و فلانی را نمی گذاریم بیایند
شما به کسی می گویید بیاید، اما وقتی که به او اجازه داده نمی شود در یک جمع چند صد نفری آزادانه شرکت کند و حرف بزند و حتی یک انجمن اسلامی وقتی می خواهد مراسم ۱۶ آذر را برگزار کند، شرط این است که آن فرد را دعوت نکنید و حتی کسانی که تمایل به او دارند نیز ممنوع هستند. آیا تصور می کنید ولو مردم بخواهند، به سادگی راه را برای او برای گرفتن مسؤولیت باز می گذارند؟
سخن من از ناسزاگویی ها و اباطیلی نیست که بعضی تریبون های کین توز و دروغ پرداز آن را نشر می دهند، از جمله نسبت به جناب آقای هاشمی رفسنجانی که از ارکان انقلاب است.
دستگاه های رسمی اعلام می کنند که فلانی و فلانی را نمی گذاریم بیایند و افراد را به خاطر رابطه با آن ها تحت فشار و تهدید و حتی تنبیه قرار می دهند.
امروز برای شورای انتخابات شهر احضار می کنند، تشویق و تهدید می کنند که بکشید کنار، اجازه نمی دهیم بیایید. خوب با این وضعیت آمدن یعنی چه؟ و چه فایده ای دارد؟
کوچکترین نگرانی از رأی اکثریت مردم ندارم
من کوچک ترین تردیدی در پیروزی اصلاحات در یک فضای منصفانه و منطقی ندارم. کوچکترین نگرانی از رأی اکثریت مردم ندارم.
در مورد صلاحیت هم اولاً با معیاری که هست که احراز صلاحیت شود موافق نیستم و بحثش را هم کرده ام، بلکه می گویم احراز عدم صلاحیت مانع است. حال چه کنیم، قانون این است که باید احراز صلاحیت شود ولی با کارکردها و رویکردهایی نهادی که رسالت اصلی اش بیطرفی و استقلال است، نه داوری مثبت آنان درباره کسی موجب سرفرازی است و نه قضاوت منفی شان موجب سرافکندگی، ولی خوب حالا ریش و قیچی به دست آنان است.
اگر بنا باشد اصلاح طلبان  را از رده خارج کنند هیچ حساب افکار عمومی و افکار جهانی را هم نمی کنند
اگر بنا باشد اصلاح طلبان یا افرادی از آنان را از رده خارج کنند هیچ حساب افکار عمومی و افکار جهانی را هم نمی کنن. آن چه مهم است این است که کسانی را که نمی خواهند نیایند و من مطمئن هستم که نمی خواهند ما بیاییم. تازه اگر از این مرحله هم بگذریم حق نداریم بیش از آن چه می خواهند رأی بیاوریم.
همه حرف های شما و دیگران این بود که کشور در بحران است. من هم قبول دارم ولی اگر یک نفر که مورد توجه مردم ست و قائل به اعتدال است با او برخورد کنند آیا بحران کم تر می شود یا بیشتر؟ آیا اعتماد مردم به حکومت و سوء ظن برطرف می شود یا بیشتر می شود؟ آیا بهانه ای برای کسانی که می خواهند فشار و تحریم و احیاناً اقدامات خطرناک دیگر را علیه ما راه بیاندازند نمی دهد؟
و این ها خود زمینه ساز فشار و بحران بیشتر، افزایش محدودیت ها و لطمه دیدن کشور و مردم و بخصوص اصلاحات نمی شود؟
آمدن من شما را به مطلوبتان نمی رساند، بلکه دورتر می کند
من از محبت بی دریغ شما و انبوهی از نیروهای ارزنده و نیز مردم بزرگوار سپاسگزارم و واقعا توان تشکر ندارم، ولی می گویم آمدن من شما را به مطلوبتان نمی رساند، بلکه دورتر می کند و دست کم احتمال زیان های بیشتر خیلی زیاد است.
آنچه ما می خواهیم و باید بخواهیم نه به قدرت رسیدن، که تلاش برای کاهش سوء تفاهم و زمینه سازی گفت و گوی بهتر بخصوص میان حاکمیت و مردم و گذر از فضای امنیتی و امکان فعالیت قانونی گروه ها و تشکل ها است هر کس بتواند بهتر این فضا را فراهم کند باید از او استقبال کرد.
آمدن هاشمی هم به نفع مردم است و هم حاکمیت و نظام
جناب هاشمی اعلام کردند که آماده اند بیایند در صورتی که مخالفت رهبری نباشد. امیدوارم این تصمیم عملی شود. جایگاه جناب آقای هاشمی معلوم است. واقعاً هم در این سال ها مظلوم واقع شده اند و ایشان قادر است که به سوی توسعه همه جانبه و رفع مشکلات کشور و مردم حرکت کنند و ان شاء الله فضای سیاسی و فرهنگی هم بازتر خواهد شد و با هماهنگی با بالا می تونند خطرات را کمتر کنند. مورد اقبال خوب مردم هم هستند. اگر این واقعه رخ دهد هم به نفع مردم است و هم حاکمیت و نظام و هم جریانات مختلف می توانند با امنیت بیشتر در چارچوب قانون حرکت کنند.
پس همگی به فکر تفاهم و کاستن سوء ظن ها باشیم، در این صورت است که هم حکومت و هم نظام و هم مردم برنده واقعی هستند و امیداورم چنین شود.