۱۳۹۱ اسفند ۹, چهارشنبه

اختلال گسترده در اینترنت کشور/ توصیه‌هایی به کاربران برای دسترسی امن‌تر


اینترنت کشور که از حدود سه هفته قبل دچار اختلالاتی شده بود، در دو روز گذشته با مشکلات گسترده ای رو به رو شده و کاربران با قطعی های مکرر، کندی شدید سرعت دسترسی و انسداد دسترسی به برخی پورت ها و پروتکل های امن مواجه بوده اند.
بر اساس گزارش های رسیده به کلمه از مناطق متعدد تهران و شهرستان ها و سرویس های مختلفی که به ارائه خدمات اینترنتی می پردازند، از نیمه های بهمن ماه دسترسی به اینترنت در برخی سرویس ها و مناطق با اختلالاتی همچون کاهش ناگهانی سرعت، قطعی های نامنظم و محدودیت شبانه یا ساعتی دسترسی به پروتکل های امن همراه بوده است.
به گزارش کلمه، این وضعیت در چند روز اخیر شدت یافته و به خصوص از روز دوشنبه با بسته شدن دسترسی به برخی سرویس های گوگل از جمله جی میل و همچنین یاهو، انسداد مقطعی پروتکل امن SSL به گونه ای که حتی دسترسی به سایت بانک ها هم غیر ممکن می شده، غیر ممکن شدن برقراری ارتباط از طریق VPN و SOCKS نرم افزارهای عبور از فیلترینگ و پروکسی های متداول، قطعی طولانی مدت امکان دسترسی به نرم افزار ارتباط صوتی و تصویری از راه دور، کاهش شدید سرعت در حد قطعی ارتباط و در مواردی قطع و وصل چندباره فیلترینگ برخی سایت های پرمراجعه یا بارگذاری نشدن برخی سایت ها بدون آنکه پیغام فیلترینگ نشان داده شود، تشدید شده است.
برخی کاربران و کارشناسان امنیت اینترنت از غیر عادی بودن اختلالات اخیر در ارتباطات اینترنتی و اهداف نهفته در پشت آن ابراز نگرانی کرده اند. احتمال در دست اقدام بودن پروژه اینترنت ملی، خطر تکرار حادثه جعل گواهی (سرتیفیکیت) های https، امکان در دست اقدام بودن MITM (شنود و سرقت اطلاعات به شیوه Man In the Middle) و تلاش برای سرقت اطلاعات کاربران توسط مخابرات یا شرکت های وابسته به دستگاه های امنیتی از طریق رفع فیلتر سایت های خاص و امکان دسترسی غیر امن به آنها، از جمله این نگران ها بوده است.
کارشناسان پیشنهاد کرده اند که کاربران در استفاده از سایت هایی که به طور ناگهانی رفع فیلتر می شوند، دقت کنند و بدون ارتباطات امن و در صورت لزوم استفاده از فیلترشکن و پروکسی، وارد این سایت ها نشوند. همچنین بررسی سرتیفیکیت ها، به روز نگه داشتن مرورگرها و استفاده از فایروال ها و آنتی ویروس های به روز نیز توصیه شده است.
کلیک کردن روی لینک هایی که از طریق افراد و ایمیل های ناشناس ارسال می شود، باز کردن فایل های ضمیمه ایمیل های مشکوک، استفاده از فیلترشکن هایی که در سایت ها و وبلاگ های ناشناس معرفی می شود، اجرا کردن فایل های اجرایی (exe.) ناشناخته و استفاده از مرورگر Internet Explorer و به ویژه نسخه های قدیمی آن، از جمله خطاهای نابخشودنی در استفاده از اینترنت در ایران است.
همچنین کارشناسان امنیت اینترنت توصیه می کنند که اخطارهای امنیتی سیستم عامل، فایروال و مرورگرها را جدی بگیرند و روی هر پیغام و اخطاری دکمه تایید (OK) را بدون توجه به محتوای پیغام کلیک نکنند. هشدارهای فایروال سیستم درباره اتصال برنامه های جدید و به خصوص ناشناس به اینترنت می تواند خطرناک باشد و باید در تایید چنین اتصال هایی دقت کرد. برای دسترسی به سایت هایی (از جمله فیس بوک) که نیاز به پسورد دارند، استفاده همیشگی از https در ابتدای آدرس آنها ضروری است. برای اتصال به جی میل هم حتی الامکان باید از مرورگر «گوگل کروم» استفاده کرد.
متخصصان امنیت اینترنت همچنین در خصوص استفاده از پروکسی های رایگان، نرم افزارهای دور زدن فیلترینگ که منقضی شده اند و همچنین وی پی ان هایی که اخیرا به طور رسمی در حال فروش هستند، هشدار داده و امنیت اینگونه موارد را زیر سوال برده اند. آنها تاکید دارند که کاربران برای دسترسی امن، از فیلترشکن های شناخته استفاده کنند.

دادستان عمومی و انقلاب استان گلستان، خبر خودکشی یک جانباز را تایید کرد


چکیده :به گزارش ایلنا، عباس پوریانی دادستان انقلاب استان گلستان در جمع خبرنگاران گفت‌: در ارتباط با خبر خودکشی یک جانباز باید بگویم متاسفانه این اتفاق افتاده است و البته اطلاعات بیشتر در ارتباط با این موضوع را پیگیری...

دادستان عمومی و انقلاب استان گلستان، خبر کلمه درباره خودکشی یک جانباز در گرگان را تایید کرد.
به گزارش ایلنا، عباس پوریانی دادستان انقلاب استان گلستان در جمع خبرنگاران گفت‌: در ارتباط با خبر خودکشی یک جانباز باید بگویم متاسفانه این اتفاق افتاده است و البته اطلاعات بیشتر در ارتباط با این موضوع را پیگیری کرد‌.‌
دیروز کلمه گزارش داد، حیدر نوری از جانبازان دوران دفاع مقدس خود را در خانه شخصی اش در بلوار کاشانی شهر گرگان حلق آویز کرد و با سرنوشتی تلخ به یاران شهیدش پیوست؛ آنها که این روزها ناظر کارنامه حکومتی هستند که برای بقای آن و ارزش هایش جان دادند.
پیکر بی جان این جانباز را دخترش در حالی پیدا کرد که خود را زیر راه پله های ساختمان به دار زده بود. به نظر می رسد او به علت مشکلات و فشارهای مالی و روحی و روانی دست به عمل انتحاری زده است.
چندی پیش بنیاد شهید و امور ایثارگران، حقوق این جانباز شیمیایی را که از مشکلات اعصاب و روان هم رنج می برد، قطع کرده بود. وبلاگ جانبازان شیمیایی ایران از درگیری وی با نگهبان اداره بنیاد و شکسته شدن شیشه های در ورودی این اداره توسط وی خبر داده است.
حدود یک ماه قبل نیز یک جانباز قصد داشت در مقابل ساختمان بنیاد شهید با بنزین اقدام به خودسوزی کند که به علت عمل نکردن سنگ فندک موفق به این اقدام نشد و ماموران نیروی انتظامی مانع از ادامه کار وی شدند.

اخراج پانیذ فضل علی دانشجوی بهایی از دانشگاه

خبرگزاری هرانا – پانید فضل علی دانشجوی دانشگاه علم و صنعت واحد مرکزی از دانشگاه اخراج شد. 

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، یک دانشجوی بهایی به نام «پانیذ فضل علی» که در حال تحصیل در رشته مهندسی صنایع دانشگاه علم و صنعت واحد مرکزی بود درتاریخ ۵ اسفند ماه سال جاری هنگام مراجعه به سایت دانشگاه متوجه می‌شود از دانشگاه اخراج شده است. 

نامبرده روزبعد به مدیریت آموزش دانشگاه مزبورمراجعه می‌کند که در آنجا بطور شفاهی به وی اعلام می‌شود که به دلیل اعتقاد به آیین بهایی ازادامه تحصیل در دانشگاه محروم می‌باشد و این دستور از سازمان سنجش ابلاغ شده است و هیچ مدرک کتبی دال بر اخراج به دانشجوی مذکور داده نخواهد شد. 

قابل ذکر است پانیذ فضل علی در حالی از ادامه تحصیل بازمی ماند که ۸۹ واحد درسی را تاکنون گذرانده و در اواسط تحصیل درترم ۶ می‌باشد وی در نیمسال اول و دوم ۹۰-۹۱ با معدل ۱۷. ۱۲ جزء یکی از دانشجویان ممتاز کار‌شناسی محسوب می‌شد.

تفتیش منزل و ضبط وسایل شخصی یک درویش گنابادی در کرج



خبرگزاری هرانا - صبح امروز نیروهای امنیتی و اطلاعاتی با ورود به منزل یک درویش گنابادی، به تفتیش منزل و ضبط وسایل شخصی این درویش از جمله کامپیو‌تر، کتب و سی دی و مدارک شخصی و... اقدام می‌کنند.
بنا به گزارش تارنمای مجذوبان نور، صبح امروز نیروهای امنیتی و اطلاعاتی با مراجعه به منزل شخصی آقای محمد چگینی، از دراویش ساکن کرج با هدف دستگیری وی هجوم می‌برند، که به دلیل عدم حضور ایشان، مامورین موفق به بازداشت وی نشدند.
طبق این گزارش مامورین امنیتی با ارائه حکم اقدام به تفتیش چند ساعته منزل این درویش گنابادی کردند و وسایل شخصی اعم از کامپیو‌تر، لپ تاپ و عکس‌های بزرگان دراویش و تعداد زیادی از کتب عرفانی آقای چگینی را همراه خود برده‌اند و خانوادهٔ این درویش را اعلام کردند که آقای چگینی باید به اداره اطلاعات کرج مراجعه کند.
تا کنون در مورد علت قصد دستگیری و اتهاماتی که از سوی اداره اطلاعات متوجه این درویش شده است اطلاعات دقیقی در دست نیست.

۱۳۹۱ اسفند ۸, سه‌شنبه

افزایش خروج جوانان از ایران نشانه ناامیدی از تغییر در کشور


.
علیرغم بیگانه ستیزی هائی که در کشورهای غربی وجود دارد ، با این همه جوانان ایرانی احساس تعلق خاطر بیشتری نسبت به جامعه مدرن و پیشرفته غرب دارند و فکر می کنند که مهاجرت به غرب نوعی گریز به سمت آزادی است.
آمار ثبت نام دانشجویان ایرانی در دانشگاههای مختلف جهان نشان از افزایش بی سابقه خروج جوانان از کشور بقصد ادامه تحصیل دارد.
گفته می شود هم اکنون چهارده هزار دانشجوی ایرانی تنها در کشور مالزی تحصیل می کنند. در آمریکا رقم افزایش ثبت نام دانشجویان ایرانی تنها در یکسال به نزدیک بیست در صد رسیده است.
به گزارش « محبت نیوز» به نقل از خبرگزاری فرانسه، با توجه به جوان بودن نسبی جمعیت ایران و محدودیت ظرفیت پذیرش دانشگاههای کشور، شاید بخشی از این رویکرد جوانان به دانشگاههای خارجی قابل فهم باشد. اما گسترش روز افزون این موج مهاجرت بسوی خارج از کشور بطور قطع معنائی جامعه شناسانه دارد. چرا که علاوه بر گسترش حضور جوانان در دانشگاههای خارجی، باید به پدیده مشابه دیگری که فرار مغزها نام دارد اشاره کرد که به بخش های تحصیلکرده ایرانیان مربوط می شود که در سالهای اخیر بدلایل مختلف ایران را بقصد زندگی در کشورهای مختلف جهان ترک کرده اند. این پدیده آنچنان رواج داشته است که در چند سال گذشته صندوق بین المللی پول، ایران را از نظر مهاجرت نخبگان در رتبه نخست ارزیابی کرد.
رادیو بخش فارسی فرانسه، در گفتگوئی با مهرداد درویش پور جامعه شناس مقیم سوئد، او درباره این پدیده رو به گسترش در میان جوانان ایرانی معتقد است که نسل جوان ایرانی در درون کشور اساسن با یک نوع بی افقی کامل نسبت به آینده روبروست. سخت گیری های گوناگون اجتماعی –تحصیلی – سیاسی ، محدودیت های شغلی ، تحریم های اقتصادی، ناهنجاری های اخلاقی و سرکوب خواهش ها و آرزوهای نسل جوان و نیز تمایل این نسل به مدرنیته ، به دموکراسی و به استاندارد بالای زندگی در غرب ، همه این ها انگیزه هائی است که آنان را به سمت تحصیل و تلاش برای یک زندگی بهتر در خارج از مرز های کشور سوق می دهد.
مهرداد درویش پور معتقد است که برغم تبعیض نژادی موجود در غرب، برغم بر خی ناهنجاری ها ، بیگانگی ها و بیگانه ستیزی هائی که در کشورهای غربی وجود دارد ، با این همه جوانان ایرانی احساس تعلق خاطر بیشتری نسبت به جامعه مدرن و پیشرفته غرب دارند و فکر می کنند که مهاجرت به غرب نوعی گریز به سمت آزادی است.
درویش پور پیش بینی می کند که تب فرار از کشور که نسل جوان ایرانی را فرا گرفته است، با توجه به فرایندی که جامعه امروز ایران با آن روبروست ، تقویت می شود و موج مهاجرت به هیچ وجه کاهش پیدا نخواهد کرد.

صدور حکم انضباطی برای دانشجویان دانشگاه خیام مشهد


خبرگزاری هرانا - کمیته انضباطی دانشگاه خیام مشهد، ۴ نفر از دانشجویان این دانشگاه را توبیخ کرد.
بنا به گزارش تارنمای دانشجونیوز، ۴ نفر از دانشجویان دانشگاه خیام مشهد به دلیل انتشار نشریهٔ دگر پذیری انجمن اسلامی دانشجویان این دانشگاه در خرداد ماه ۹۰، از سوی کمیتهٔ انضباطی دانشگاه به یک ترم محرومیت از تحصیل، توبیخ و درج در پرونده محکوم شدند.
این دانشجویان در تیر ماه سال ۹۰ از حکم خود مطلع شدند.
در میان این دانشجویان سید محمد صادق تابعی، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان خیام مشهد و سردبیر نشریهٔ دگر پذیری این انجمن در ۱۶ بهمن ۸۸ به علت حضور در سه راه راهنمایی مشهد دستگیر و بازداشت و پس از یک هفته بازداشت با قرار وثیقهٔ ۱۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شده بود.
اسامی دانشجویان:
شهاب الدین شیرزادی
مهدی صالحی نکو
غزاله پورفراهانی
سید محمد صادق تابعی
اخراج از دانشگاه و توبیخ کتبی
در روزهای اخیر و در پی افزایش فشارهای دستگاه‌های امنیتی بر فعالان دانشجویی، پیام شکیبا دانشجوی کار‌شناسی ارشد علوم سیاسی واحد علوم و تحقیقات تهران نیز از ادامه تحصیل محروم شد.
وی در پی ارسال نامه‌ای از سوی مرکز آزمون دانشگاه آزاد از ادامه تحصیل درمقطع کار‌شناسی ارشد محروم شده و از حضور وی در امتحانات پایان ترم جلوگیری به عمل آمد.
همچنین چندی پیش کمیته انضباطی دانشگاه شهرکرد، دو دانشجوی این دانشگاه را به اتهام» توهین به شعائر و مقدسات اسلامی یا ملی» توبیخ کرد.

وزیر خارجه اسبق انگلستان: با رئیس جمهور شدن احمدی نژاد در سال ۸۴، تندروهای آمریکایی آنچه را کشته بودند درو کردند


چکیده :انتخابات ریاست جمهوری در ژوئن در ایران برگزار می‌شد. این بار توازن قدرت در ایران به کلی تغییر کرده بود. محمود احمدی‌نژاد، شهردار تهران در انتخاباتی برنده شد که کمتر کسی مدعی آزاد و منصفانه برگزار شدن آن بود. جان بولتون و دیگر نئوکان‌های آمریکا آنچه را کشته بودند، درو...

کلمه – گروه خبر: سایت بی بی سی فارسی امروز در گزارشی از کتاب خاطرات جک استرا، وزیر خارجه اسبق انگلیس، نکات جالبی از نقش سیاست راست افراطی حاکم بر آمریکا در دوره جورج بوش پسر را که منجر به روی کار آمدن جریان افراطی دیگری در ایران شد را توضیح داده است.
به گزارش کلمه، در این گزارش، محور خطای نئوکان ها در آمریکا، قرار دادن ایران در محور شرارت دانسته که منجر به تقویت تندروها در ایران و تضعیف میانه روهای اصلاح طلب در ایران شد. سیاستی که به موازات دیگر تندروهای موجود در بخش های انتسابی نظام، منجر به روی کار آمدن احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴ شد.
این گزارش نکات خواندنی دیگری از جمله حاشیه هایی از مذاکرات هسته ای ایران و غرب و نظر تحسین آمیز جک استرا درباره شخصیت سید محمد خاتمی را در بر دارد که در ادامه، به صورت کامل آمده است:
یک رئیس جمهور خوشبین به غرب در تهران و یک وزیر خارجه متمایل به سپری شدن خاطرات تاریخی تلخ در لندن؛ گروهی سیاستمدار شتاب زده هم در واشنگتن.
 اینها شخصیت های یک فصل از کتاب خاطرات جک استرا، وزیر امور خارجه بریتانیا در سال های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ است که به سبب سفرهای پی در پی اش به ایران، از روزنامه تایمز لندن لقب «جک تهرانی» گرفته بود.
 رئیس جمهور خوشبین محمد خاتمی است، وزیر جسور جک استرا و شتاب زدگان، نو محافظه کاران آمریکایی در دولت جورج بوش. بازیگران یک دوره تاریخی مهم برای ایران که اگر همه چیز خوب پیش می رفت شاید یک دستاورد تاریخی در بهبود روابط غرب و یک کشوری اسلامی در قلب بحران های خاورمیانه را ممکن می کرد.
 ایران و بریتانیا در اوایل دهه هشتاد خورشیدی یک فرصت استثنایی برای بهبود روابط دو کشور و گشایش فصل تازه ای از روابط یافته بودند و همسویی منافع هر دو طرف با آمریکا دورنمایی روشن به آن داده بود.
 محمد خاتمی آشکارا از آشتی با غرب سخن می گفت و از پایتخت مهمترین کشورهای اروپایی بازدید رسمی می کرد.
 البته لندن هیچگاه میزبان او نشد، اما جک استرا در اقدامی بی سابقه که از سوی جانشینان او هم تکرار نشد، در فاصله ای کوتاه بارها به تهران رفت و مقدمات بازدید پرنس چارلز، ولیعهد بریتانیا از ایران را هم فراهم کرد.
آغاز دردسرها از صبح اولین روز در تهران
آقای استرا در کتاب خاطراتش که اخیرا منتشر شده فصلی را به ایران و مسائل خاورمیانه اختصاص داده. این فصل با جمله ای از محمد خاتمی آغاز شده که در سخنرانی اش در سازمان ملل پیشنهاد کرده بود «برای رسیدن به یک زندگی امن و امیدبخش بیایید به جای ائتلاف برای جنگ برای صلح ائتلاف کنیم.»
 اولین دیدار استرا از تهران نزدیک به سه ماه پیش از زمان برنامه ریزی شده انجام شد. حملات یازدهم سپتامبر و همدلی شگفت‌انگیز مقام های ایران و شهروندان این کشور با قربانیان فاجعه ای که چند روز پیش از آن آمریکا را مبهوت و عزادار کرده بود، زمینه مناسبی برای این سفر بود.
 روابط دو کشور مدتی پیش از آن به ابتکار کمال خرازی، وزیر امور خارجه وقت ایران و همتای بریتانیایی اش، رابین کوک به سطح سفیر ارتقا پیدا کرده بود. جک استروا روز ۲۵ سپتامبر ۲۰۰۱ از راه اردن وارد تهران شد؛ اما اولین سفر وزیر خارجه بریتانیا به ایران بعد از انقلاب اسلامی برای او بی درد سر نبود.
 «وقتی از نشست صبحانه با کمال خرازی بر می گشتم آلیس [همسر جک استرا] روی خط بود و به من گفت که اخبار بی بی سی گزارش هایی داشته که اسرائیلی ها را دلخور کرده . . . با خط امنیتی به تونی [بلر] تلفن و ناراحتی شدیدم را از رفتار اسرائیلی ها بیان کردم.»
 آقای استرا بعد از کنفرانس خبری و ملاقات با محمد خاتمی رئیس جمهور ایران، عازم تل آویل شد اما موشه کاتساو رئیس جمهور اسرائیل ملاقاتش را با او لغو کرد و شمیون پرز نخست وزیر هم قرار ضیافت رسمی را بر هم زد.
 همه چیز به واژه برمی گشت. استرا برای روزنامه ای ایرانی مقاله نوشته بود.
 او پیش نویس مقاله ای را دور روز پیش از سفر به تهران درهواپیما خوانده بود «بدون اصلاحات مهمی تاییدش کردم و به سروقت کارهای دیگری رفتم.»
 اواخر شامگاه ۲۴ سپتامبر جک استرا از راه فرودگاه مهرآباد به تهران رسید «شب را در اقامتگاه بزرگ سفارتخانه بریتانیا سپری کردیم و نیک براون سفیر بریتانیا در تهران و همکارانش توصیه های خوبی به من کردند. مقاله ای که به فارسی ترجمه شده، به موقع در روزنامه های تهران چاپ شده بود.»
‘طوفانی عصبی در فنجانی چای’
 صبح روز بعد ساعاتی پس از انتشار مقاله در روزنامه های تهران نشانه های رنجش اسرائیلی ها از آن «یک کلمه» هویدا شده بود و به تعبیر استرا «طوفانی عصبی در فنجان چای» به پا کرده بود.
 این واژه «فلسطین» بود. آقای استرا در مقاله ای که به زبان فارسی صبح روز ورودش به تهران در یکی از روزنامه های ایران منتشر کرده بود، آن را به کار برده بود.
 «فلسطین و اسرائیل هفته گذشته آتش‌بس اعلام کردند. حالا آنها می‌توانند راه حلی دائمی برای اختلافاتشان پیدا کنند که برای هر دو طرف عادلانه و قابل قبول باشد. بعد از ترک ایران به بیت‌المقدس سفر خواهم کرد تا برای هر دو طرف روشن کنم که نباید این فرصت ایجاد شده برای صلح را هدر بدهند. اگر خشونت و بی‌رحمی از سر گرفته شود، درک آن برای جامعه بین‌المللی بسیار سخت خواهد بود.»
 استرا می نویسد که یک وزیر اسرائیلی این واژه را «وقیح و مستهجن» دانست اما «مقاله من بی عیب بود. اجازه دادن به اسرائیلی ها تا رفتاری بدی از خود نشان دهند بی معنی بود.»
 آقای استرا از پس دیداری کوتاه و در آستانه حمله نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا به طالبان و القاعده در افغانستان تهران را به مقصد اسرائیل ترک کرد. اما این تازه آغاز دورانی از همکاری نزدیک دو کشور بود.
 «بهتر بود که این سفر در دنیایی آرام تر، به صورت جداگانه به ایران و اسرائیل انجام می شد اما ما از این نعمت برخوردار نبودیم.»
 چند هفته بعد، انتشار خبری کوتاه در خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی برای روزنامه نگاران ایرانی و ناظران مسائل این کشور شگفتی ساز بود. «جک استرا برای دومین بار در کمتر از دو ماه عازم ایران است.»
‘تونی بلر هم موافق است’
همکاری نزدیکی بین دو کشور برای مبارزه با تروریسم و حمله به القاعده و طالبان در حال شکل گیری بود.
 آقای استرا در خاطراتش می نویسد که «پیش از این بریتانیا و ایران بر سر تعریف تروریسم همیشه با هم اختلاف داشتند» اما هر دو کشور و حتی آمریکا این بار منافع مشترکی پیدا کرده بودند که از قضا در همسایگی ایران بود.
 حمله به افغانستان و سقوط طالبان و القاعده و مدتی بعد حمله به عراق و ظهور دوستان ایران در صحنه سیاسی این کشور به جای صدام حسین و هیات حاکمه حزب بعث، دو دشمن همسایه ایران را از صحنه حذف کرد و به قدرت منطقه ای ایران نفوذی خیره کننده بخشید.
 جک استرا می نویسد که او از این تغییر وضعیت و خروج ایران از انزوا خشنود بود و تونی بلر نخست وزیر بریتانیا هم از این سیاست حمایت می کرد. «معتقدم بودم و هستم که این وضعیت قابل مدیریت بود و می توانست به حل تدریجی انزوای دیپلماتیک ایران و منفعت بیشتر برای همه منجر شود.»
 نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا و با حضور پررنگ بریتانیا، نبردی موفق در افغانستان و حمله ای کم تلفات و تصرف سهل عراق را در پی داشت که بدون همراهی ایران چنین ویژگی هایی نمی یافت.
 ایران در سالی که به پیشنهاد محمد خاتمی و تصویب مجمع عمومی سازمان ملل سال گفت و گوی فرهنگ ها و تمدن‌ها نامگذاری شده بود، عملا درگیر دو جنگ در همسایگی خود و شراکتی جهانی برای مبارزه با تروریسم شده بود.
برگ برنده اصلاح طلبان: پیش به سوی خروج ایران از انزوا
 سقوط صدام و فتح بغداد، پایتخت کشوری که ایران هشت سال با آن جنگیده بود فقط سه هفته طول کشید. ایران پیش از این نقشی تعیین کننده در به قدرت رساندن حکومت انتقالی افغانستان به رهبری حامد کرزی بازی کرده بود.
 اصلاح طلبان ایران که دولت و مجلس را در دست داشتند توانسته بودند گامی بلند در همراهی جهانی بردارند و در برابر محافظه کارانی که سال ها اختلاف ایران و غرب را به هویت خود بدل کرده بودند، چند برگ برنده رو کنند.
 اعتبار تغییر چهره جمهوری اسلامی از یک کشور «همیشه متهم به گسترش تروریسم» به یک بازیگر پرنفوذ منطقه‎ ‌ای به نام اصلاح طلبان ثبت شده بود که شماری از آنها سفارت آمریکا را تصرف کرده بودند.
 جک استرا می نویسد که دیدارهایش از تهران «پرحاصل» بود. «تمام سعی ام را کردم تا فهمی از تاریخ ایران داشته باشم که حکومت چگونه عمل می کند و یکپارچگی اش را حفظ می کند.»
 او به نقش بریتانیا در کودتای سوم اسفند و برآمدن رضاخان و برافتادن قاجار، تبعید رضا شاه در شهریور ۱۳۲۰، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت محمد مصدق و حمایت از صدام حسین در جنگ با ایران یاد کرده و می نویسد «درحالی که در بریتانیا به طور قابل ملاحظه ای نقش ما در ایران کمتر شناخته شده، این موضوع در ذهن ایرانی ها شعله ور است.»
 آقای استرا می نویسد «ایران حس قوی استثنایی بودن می کند – همانقدر که ایالت متحده چنین حسی دارد- مرزهایش طولانی است و نوعی سودازگی در کنه تاریخ شیعه است که به این احساس ایرانی ها که غرب آنها را تحقیر کرده است، دامن می زند. آنها تشنه احترام به ملیت و تمدن کهن شان هستند.»
 همکاری ایران با بریتانیا و آمریکا در مبارزه با تروریسم حیاتی بود و خوشبینی هایی برای گسترش همکاری های دو طرف در میان اصلاح طلبان ایران پدید آورد و سیاستمداران اروپایی را هم به ادامه آن خوشبین کرد.
روسری ها را سر کنید، دوباره به تهران رسیدیم
 جک استرا، محمد خاتمی را شخصیتی توصیف می کند که «هم فیلسوف سیاسی است و هم سیاستمدار» و با حمایت آیت الله «خامنه ای به شیطان بزرگ – یعنی ایالات متحده- و غرب رو کرده» اما در توصیف برداشت عمومی ایران از کشورش می گوید ایرانی ها «همچنان به این جزیره عهدشکن مظنون بودند.»
 فصل مربوط به ایران و خاورمیانه در کتاب آقای استرا نمایشی است از تلاش فشرده او برای فهم مسائل سیاسی و اجتماعی و درک ریشه های بدبینی ایران. «این کنایه در میان دیپلمات های بریتانیایی که ایران تنها کشوری است که بریتانیا را ابرقدرت می داند، کمتر در میان ایرانی یک شوخی به حساب می آید.»
 او در فاصله ای کوتاه ۵ بار به ایران سفر کرد.«دیگر به جریان عادی کار آشنا بودم، وقتی هواپیما می نشست، کارمندان زن همراه با شوخی های بسیار – که من هم معمولا سردمدارش بودم – باید روسری و مانتوهای خود را به تن می کردند. ترافیک تهران وحشتناک بود و بیشتر ماشین ها، خودروهایی فرسوده بودند که در اصل ساخت یک کمپانی تعطیل شده انگلیسی بود.»
 در میان همکاری های رو به گسترش امنیتی ایران و آمریکا ناگهان ضربه ای اساسی به همه چیز وارد شد که تعجب اروپایی ها و بهت ایران را به دنبال آورد: سخنرانی سالانه رئیس جمهور آمریکا در کنگره و قرار دادن نام ایران در کنار کره شمالی و عراق به عنوان محور شرارت.
 تردیدهای سنتی در جمهوری اسلامی نسبت به صداقت آمریکایی بار دیگر بالا گرفت. جک استرا می گوید نمی داند گنجاندن نام ایران در این فهرست عامدانه بوده یا از روی سهل انگاری اما به نظر او از نظر استراتژیکی و راهبردی «فاجعه» بود.
جورج بوش و یک سخنرانی با اثراتی ‘فاجعه بار’
 استرا می نویسد که آمریکایی ها «اگر درک دقیق تری از وضعیت پیچده نخبگان ایران داشتند – نه دیدگاهی تک بعدی که ایران کشوری دیکتاتوری است- در می یافتند که موضعی چنین دفعی، قدرت مردی را که روابط بهتر و تازه ای با غرب آغاز کرده – یعنی خاتمی – تا چه حد تضعیف می کند و در برابر، قدرت های تیره و تیره تر را که موقعیت شان به شیطان و اهریمن نشان دادن آمریکا وابسته است، تقویت می کند.»
 اما با مطرح شدن پرونده اتمی ایران در سطحی وسیع و فراگیر در جهان، و تلاش سه وزیر خارجه اروپایی از جمله جک استرا برای حل و فصل ماجرا بدون دخالت نظامی آمریکا که از یک نبرد موفقیت آمیز در عراق سرمست به نظر می رسید، ایران نگران از اینکه یکباره هدف سوم حمله نظامی باشد، در پی یک چانه زنی بزرگ بود.
 استرا می نویسد «ایرانی ها و شاید بخشی از آنها، کمی بعد از حمله نیروهای ائتلاف به عراق، از طریق دولت سوئیس (حافظ منافع آمریکا در ایران) شروع کردند به گوش تیز کردن. موضوع گفت و گوی چند جانبه برای چانه زنی بزرگ با ایالات متحده در مورد برنامه اتمی و به رسمیت شناختن احتمالی اسرائیل و برداشتن تحریم های آمریکایی مطرح شد.»
 جک استرا می گوید «ایالات متحده این پیشنهاد را رد کرد و خطایی دیگر به فهرست اضافه شد.»
 اشاره او به نامه غیر رسمی است که مقام های دولتی ایران در قالب پیشنهادی به سفارت سوئیس فرستاده بودند.
 اما این بی محلی آمریکایی فرصتی برای بریتانیا و اروپا بود.
 به نوشته استرا «نگرش ایرانی ها نسبت به ما بعد از کم محلی آمریکایی ابتدا به گفت و گوی های دیپلماتیک با حکومت ایران و بعد در ژوئیه و اوایل اوت به مذاکرات مشروح بین وزیران خارجه آلمان، فرانسه و بریتانیا در قالب نامه ای مشترک به (کمال) خرازی که من و دومینیک دوویلپن تهیه کرده بودیم، منجر شد.»
یک روز استثنایی در کاخ سعدآباد تهران
 اشاره آقای استرا به تحرکات سیاسی و دیپلماتیکی است که سرانجام به حضور وزرای خارجه بریتانیا، فرانسه و آلمان در تهران و امضای یک بیانیه تاریخی انجامید. این بیانیه پذیرش تعلیق غنی سازی اورانیوم و پروتکل الحاقی معاهده منع گسترش سلاح های اتمی در مهر ۱۳۸۲ از سوی ایران بود که اجازه بازرسی های بیشتری را به آژانس بین المللی انرژی اتمی می داد.
 «در اوایل اکتبر ۲۰۰۳ مذاکرات دیپلماتیک برای ما سه نفر به اندازه کافی پیش رفته بود تا موافق نشست مشترک در پایان ماه شویم. به عنوان وزیر، سفر به تهران استثنایی ترین تجربه ام بود. با دومینیک و یوشکا در اقامتگاه سفیر آلمان صبحانه خوردم تا برای مذاکره اصلی با ایرانی ها که با هدایت دکتر [حسن] روحانی بود، آماده شویم.»
 وزیر خارجه بریتانیا که پیش از آن چهار بار دیگر به ایران سفر کرده بود به موقعیت مقر وزارت خارجه ایران در مناطق جنوبی شهر اشاره کرده و گفته که «دولت ایران تصمیم گرفته بود که این نشست در شمال پایتخت در مرکز دیپلماتیکی که با باغ خوبی احاطه شده بود، برگزار شود.»
 «ایرانی ها باغ هایشان را دوست دارند در واقع کلمه پارادایس از واژه قدیمی فارسی [پردیس] مشتق می شود که به معنای پارک یا بوستان است.»
 خواست ایران در برابر توافق با اروپایی ها، حل و فصل صلح آمیز اختلافات و جلوگیری از حمله احتمالی آمریکا و ممانعت از ارسال پرونده ایران به شورای امنیت بود.
 مذاکرات در کاخ سعدآباد تهران جریان داشت.
 «نشست در اتاقی مستطیل شکل بدون نور طبیعی برگزار شد. درباره بسیاری از مفاد پیش‌نویس‌ بیانیه توافق شده بود؛ فقط دشوارترین مسئله [تعلیق غنی سازی اوارنیوم] کنار گذاشته شده بود. بحث دور میز جریان داشت، ایرانی‌ها امیدوار بودند که این ژیمناستیکِ کتبی که برای آن شهره عالم‌اند، بتواند ترکی در دیوار سفتِ ما سه نفر ایجاد کند.»
 قرار بود بعد از دیدار سه وزیر اروپایی با حسن روحانی دبیرشورای عالی امنیت ملی ایران و سرپرست مذاکرات اتمی همگی به دیدن محمد خاتمی بروند.
 «این برنامه با خوش‌بینی در جدول زمانی ساعت ۱۰ و نیم صبح گنجانده شده بود اما ساعت ۱۰ ونیم آمد و رفت و هنوز توافقی صورت نگرفته بود، به ویژه بر سر مورد حساس تعلیق غنی‌سازی اورانیوم. ناگهان دکتر روحانی اعلام کرد که وقتش است که همه برویم و رئیس‌جهمور را ببینیم.»
 اما سه وزیر اروپایی به نوشته جک استرا از این پیشنهاد استقبال نکردند.
 «ما سه نفر به یکدیگر نگاه کردیم. دیگر همدیگر را خوب می‌شناختیم. من گفتم اما چیزی وجود ندارد که به خاطرش برویم و دیدار کنیم. دومینیک گفت برنامه‌های کاری ما در هواپیما و فرودگاه آماده است و یوشکا گفت ما خیلی خوشحال می‌شویم که برویم به کارمان برسیم. توافق را به وقت دیگری موکول کردیم و همه از صندلی‌ها بلند شدیم. بهت و حیرت بر چهره طرف ایرانی‌ها نشسته بود. ایرانی‌ها را دیدیم که رفتند دور هم جمع شدند. دکتر روحانی و دیگر مذاکره‌کنندگان شروع به تلفن زدن کردند- به تصور ما با رهبر و مشاورانش تماس می‌گرفتند.»
 حسن روحانی در خاطراتش که از قضا آن هم در سال جاری منتشر شده توضیح داده که با محمد خاتمی تماس گرفته و او سفارش کرده که هرطور هست با وزاری اروپایی به توافق برسند. توصیه جدی او جلوگیری از شکست مذاکرات بود. به روایت آقای روحانی او با دفتر رهبر ایران هم تماس گرفت و پس از آن که متوجه شد مانعی از سوی رهبر وجود ندارد، آماده برگشت به میز مذاکره و توافق نهایی می شود.
 وزرای اروپایی به روایت جک استرا در این لحظات به باغ سعدآباد رفته بودند. «ما کمی پلیکیدیم، بعد برای تنفس به باغ زیبا [سعدآباد] رفتیم. در نهایت، به داخل دعوت شدیم. طفره رفتن‌های شفاهی جای خودش را به مذاکره جدی و سختِ قدیمی داد. نتیجه، بیانیه تهران بود.»
 ایران تعلیق داوطلبانه غنی سازی اورانیوم و امضای پروتکل الحاقی را پذیرفت که اجازه نظارت دقیق تر و جزئی تری را به آژانس بین المللی اتمی می داد.
 جک استرا می گوید سپس به دیدار محمد خاتمی رئیس جمهور ایران رفتیم. در حالی به دلیل طولانی شدن مذاکرات آقای خاتمی که دفتری هم در سعدآباد داشت به سالنی دیگر در محل مذاکرات آمد و ملاقات همانجا انجام شد.
 «این آخرین دیدار پنجگانه من از تهران بود هیچ وزیر خارجه دیگری از آن زمان از ایران دیداری نداشته است.»
جان بولتن؛ “مردی که خوشحال می شوم دیگر او را نبینم”
 آقای استرا واکنش کالین پاول، وزیر خارجه آمریکا را با توافق سه کشور اروپایی و ایران این چنین توصیف می کند «خیلی احساس همراهی می‌کرد کالین دنبال جز به جز ماجرا را گرفت و تلاش زیادی به خرج داد تا موافقتی درون دولت به دست آورد اما با وجود نیروهای تاریکی دچار مشکلات معمول شد. به عنوان مثال، دونالد رامسفلد [وزیر دفاع آمریکا] در خاطراتش آورد که فکر می‌کرد روند سه کشور اروپایی، یک فاجعه است. اما حتی این هم آنهایی را که نمی‌خواستند معامله‌ای با ایران برقرار شود، راضی نکرد و کسانی به من و ایرانی‌ها ظنین بودند.»
 به نوشته استرا، تلاش می شد این سو ظن ها کم کم از واشنگتن به لندن کشانده شود.
 «آن سو‌ظن‌ها در جولای ۲۰۰۴ زمانی رو آمد که روزنامه تایمز، رویکرد من به ایران را در گزارش صفحه اول برجسته کرد. در این مقاله از منبعی بدون نام در دولت بوش نقل قول کرده بود که من به عنوان «جک تهرانی» شناخته می‌شوم.»
 کسی که به این جو دامن می زد و برای استرا شناخته شده بود.
 «سخت نبود که رد این منبع را پیدا کرد. جان بولتن، معاون وزارت امور خارجه آمریکا آن زمان در لندن بود. بولتن یکی از معدود آدم‌هایی است که در زندگی خود ملاقات کردم و خوشحال می‌شوم که دیگر او را نبینم. او متعصب و مهوع بود.»
 آقای استرا می گوید «مهمترین دلیل پرخاشگری بولتن – و بسیاری در اسرائیل- به من، به دلیل گرایش آنها به عملیات نظامی ضد ایران بود.»
سقوط اصلاح طلبان ایران: برداشت محصول نئوکان ها
 چندی پس از آغاز مذاکرات سه کشور اروپایی با ایران، ایرانی ها به نوشته حسن روحانی به این نتیجه رسیده بودند که آمریکا توافق های صورت گرفته با اروپایی ها را بر هم می زند. جک استرا هم تلویحا این موضوع را تایید کرده و نوشته کاندولیزا رایس « اوایل ۲۰۰۵، عهده‌دار وزارت خارجه شد و تغییر مثبتی را در نگرش آمریکا نسبت به ایران تضمین کرد.»
 آمریکا به طور رسمی به ترکیب کشورهای مذاکره‌ کننده با ایران پیوسته بود و گروه ۱+۵ متشکل از پنج عضو دائمی شورای امنیت به همراه آلمان چانه زنی های اتمی را با ایران دنبال می کردند.
 این گروه «بسته‌ای از امتیازاتی ناظر به درخواست‌های ایران تدارک دیدند . . . اما خیلی دیر بود. در آن فاصله زمانی، به ویژه، چون آمریکا به طور روشمندی با سخنرانی محور شرارت اصلاح‌طلبان را متزلزل کرده بود، بازار ایران دچار رکود شده بود و اصلاح‌طلبان هم برای حیات سیاسی خود می‌جنگیدند، حال آنکه تندروها در حمله به آنها دوباره جسور شده بودند. بنابراین تعجبی در کار نبود وقتی کمال خرازی به نمایندگی از ایران از پیشنهاد شش کشور صرف نظر کرد و گفت: شکلات است جک، شکلات.»
 نشست اتمی بعدی در شهر ژنو و در می ۲۰۰۵ برگزار می شد. این نشست آخرین دور مذاکرات دو طرف پیش از انتخابات ریاست جمهوری ایران بود و «نشانه‌های توافق ضعیف تر از همیشه» دیده می شد.
 چندی پس از این نشست بود که ایران اعلام کرد مهرو موم تاسیسات اتمی اش را باز و به تعلیق غنی سازی اورانیوم هم پایان خواهد داد.
 «انتخابات ریاست جمهوری در ژوئن در ایران برگزار می‌شد. این بار توازن قدرت در ایران به کلی تغییر کرده بود. محمود احمدی‌نژاد، شهردار تهران در انتخاباتی برنده شد که کمتر کسی مدعی آزاد و منصفانه برگزار شدن آن بود. جان بولتون و دیگر نئوکان‌های آمریکا آنچه را کشته بودند، درو کردند.»

خودداری شرکت وابسته به سپاه از پرداخت حقوق ۱۵۰۰ کارگر


چکیده :شرکت صنعتی دریایی ایران (صدرا) وابسته به قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه چهار ماه است حقوق 1500 کارگر را پرداخت نکرده...

یک فعال کارگری در بوشهر از پرداخت نشدن معوقات حقوقی حدود ۱۵۰۰ کارگر شرکت صنعتی دریایی ایران (صدرا) وابسته به قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه در چهار ماهه گذشته خبر داد.
خبرگزاری ایلنا به نقل از سید موسی میر جهانمردی، دبیر خانه کارگر بوشهر گزارش داد: حدود ۱۵۰۰ کارگر قراردادی شرکت صنعتی دریایی ایران (صدرا) که با کارفرمایی چندین شرکت پیمانکاری در ساخت پروژه‌های دریایی فعالیت دارند از آبان ماه سال جاری به دلیل پرداخت نشدن صورت وضعیت‌های مالی پیمانکاران حقوق دریافت نکرده‌اند.
او افزود: علاوه بر دستمزد، سایر مطالبات پایان سال این کارگران همانند عیدی و پاداش توسط کارفرما پرداخت نشده و قانونا باید این مطالبات به حساب کارگران واریز شود.
این فعال کارگری با بیان اینکه شرکت صنعتی دریایی ایران (صدرا) یکی از مطرح‌ترین واحد‌های ساخت و تعمیرات کشتی واجرای سکوهای نفتی و گاز در کشور است اظهار داشت: اغلب نیروهای فعال در مجموعه سازی شرکت صنعتی دریایی ایران (صدرا) را کارگران با تجربه و مهندسان متخصص در زمینه کشتی سازی و تعمیرات آن، سکوهای نفتی، گاز و سایر صنایع دریایی تشکیل می‌دهند.

قیمت داروی سرطان و ام اس به ۱۰ تا ۲۰ میلیون تومان رسید/مشکل دارو ربطی به تحریم ندارد


چکیده :پرداخت سالانه 2.7 میلیارد دلار ارز دارویی برای دولت رقمی نیست و دولت باید این اعتبار را برای بیماران کنار بگذارد و به موقع تخصیص دهند زیرا حتی اگر یک ماه دارو کمبود داشته باشد اگر ماه بعد 10 برابر هم ارز دارو بدهند جبران نمی‌شود زیرا تعدادی از بیماران در همان یک ماه...

کلمه- گروه اجتماعی: مشکلات تامین دارو به بحرانی ترین مرحله رسیده است. با این وجود از تامین ارز دولتی خبری نیست. قیمت داروی سرطان برای بیماری که باید ۴ بار در ماه تزریق کند، ماهانه ۱۶ میلیون تومان هزینه دارد. قیمت برخی داروهای ام اس هم به هر دارو ۱۱میلیون تومان رسیده است.
به گزارش کلمه، این افزایش قیمت دارو در شرایطی است که مسوولان دولتی در تلاش برای مرتبط خواندن بحران دارو با تحریم ها هستند، با این حال رییس انجمن اقتصاد دارو ایران می گوید: از نظر دارو واقعاً تحریم نیستیم و شرکتهای بزرگ دارویی دنیا تمایلی برای نفروختن دارو به ایران ندارند و حاضرند همکاری کنند به شرط اینکه پول داروهایشان را به موقع دریافت کنند.
مهدی محمدزاده با انتقاد از دولت در تخصیص ارز مورد نیاز دارو افزوده است: پرداخت سالانه ۲٫۷ میلیارد دلار ارز دارویی برای دولت رقمی نیست و دولت باید این اعتبار را برای بیماران کنار بگذارد و به موقع تخصیص دهند زیرا حتی اگر یک ماه دارو کمبود داشته باشد اگر ماه بعد ۱۰ برابر هم ارز دارو بدهند جبران نمی‌شود زیرا تعدادی از بیماران در همان یک ماه می‌میرند.
این تازه ترین انتقاد به دولت و در راس آن محمود احمدی نژاد است که منکر مشکلات ارزی در تامین داروی کشور شده و زیربار بحرانی که حوزه بهداشت و درمان کشور را گرفته نمی روند.
هفته گذشته نیز دولت عضو کمیسیون بهداشت از تشکیل کمیته‌ای متشکل از تولیدکنندگان دارو، وزارت بهداشت، کمیسیون بهداشت و بانک مرکزی برای بررسی مشکلات ارزی دارو خبر داد که هنوز از جلسات و نتایج آن گزارشی منتشر نشده است.
رئیس انجمن اقتصاد دارو ایران گفته است: یک بیمار مبتلا به دیابت به انسولین نیاز دارد و اگر انسولین در بازار نباشد بیمار می‌میرد، شوخی ندارد و این وظیفه حاکمیت است که در این زمینه احساس مسئولیت کند و وظیفه خود را انجام دهد.
محمدزاده که با خبرگزاری فارس گفت و گو می کرد، افزود: ‌ ایرادی که هم اکنون به سیستم دارویی کشور وارد است این است که یا ارز مرجع دارویی را کم اختصاص می‌دهند یا دیر اختصاص می‌دهند. دارو با کالاهای دیگر فرق می‌کند چون جایگزین ندارد اگر یک ماه یک ماده غذایی وارد نشود و در کشور نباشد مردم شکم خود را با یک غذای دیگر سیر می‌کنند و اتفاقی نمی‌افتد.
پیش از این برخی نمایندگان مجلس و مدیران معزول شده وزارت بهداشت اعلام کرده بودند که ارز اختصاص یافته از سوی بانک مرکزی به جای واردات دارو صرف واردات کالاهای لوکس، زین اسب، غذای سگ و… شده است.
محمدزاده تاکید کرده اگر ارز مرجع دارویی را که عمدتاً برای واردات مواد اولیه و واردات داروهای گرانقیمت ضد سرطان و صد بیمارهای خاص هزینه می‌شود ندهیم. به محض اینکه ۱۰ روز کمبود ایجاد شود، سر و صدای آن بلند می‌شود.
وی ادامه داد: وقتی دارو گران می‌شود و اختلاف بین ارز مرجع و ارز آزاد زیاد است، اگر فردی دارویی را از خارج وارد کند باید قیمت دارو را بین ۳ تا ۴ برابر قیمت قبلی در بازار بفروشد. به عنوان مثال داروی ضد سرطان هرسپتین یک آمپول و دوز ۱۵۰ میلی گرمی آن اگر با ارز مرجع وارد شود، قیمتش یک میلیون تومان است و در شرایط فعلی که برخی این دارو را با ارز آزاد وارد می‌کنند، با قیمت ۳٫۵ تا ۴ میلیون تومان به فروش می‌رسد.
شهریاری، ر ئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس هم اخیرا بار دیگر از کمبود اعتبارات به عنوان یکی از مشکلات بزرگ حوزه سلامت نام برد و گفت: متاسفانه هنوز وعده های دولت برای تامین اعتبارات ارز دارویی محقق نشده است.
رئیس انجمن اقتصاد داروی ایران می گوید:‌ ۴ درصد داروی وارداتی کشور نیز اگر با ارز مرجع انجام شود در زمانی که دلار ۹۰۰ تومان بود و تحریم نبودیم. سالانه به حدود یک میلیارد تومان ارز نیاز داشت و اکنون نیز سالانه باید حداقل یک میلیون و ۲۰۰ هزار دلار ارز مرجع برای واردات این داروها اختصاص پیدا کند و برای واردات مواد اولیه هم سالانه به ۱٫۵ میلیارد دلار ارز نیاز است و بنابراین کل سیستم دارویی کشور سالانه ۲٫۷ میلیارد دلار ارز مرجع نیاز دارد تا بیماران با کمبود دارو مواجه نشوند.
به گفته عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بیمار سرطانی باید ماهانه ۴ بار آن هم به مدت ۶ ماه این دارو را تزریق کند و به این ترتیب باید ماهانه حدود ۱۶ میلیون تومان برای این دارو هزینه کند و قطعاً هزینه‌های درمانی دیگری دارد و تا ۲۰ میلیون تومان باید در ماه باید برای درمانش هزینه کند.
وی ادامه داد: هزینه یک داروی ام اس مانند آونکس و تایسبری نیز بین ۱۰ تا ۱۱ میلیون تومان شده است واقعاً پرداخت این هزینه‌ها در توان بیماران نیست. دولت باید این داروها را با ارز مرجع و تازه آن را هم با یارانه و قیمت حمایت شده در اختیار بیماران قرار دهد زیرا اکثر بیماران حتی توان پرداخت این داروها را با نرخ مرجع نیز ندارند.
وی گفت: معنای عدالت در سلامت همین است که دارو به موقع و با قیمت مناسب در اختیار بیماران قرار گیرد. اگر پزشک تجویز کند که بیمار باید فلان داروی خارجی را تجویز کند نمی‌توان گفت که چون ارز نداریم حتماً باید داروی ایرانی مصرف شود.
طبق گزارش محمدحسین طریقت٬ سرپرست وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مردم حدود ۶۰ درصد هزینه‌های دارو و درمان را شخصا پرداخت می‌کنند، و دیگر «قادر» به تامین این هزینه‌ها نیستند.
به گفته او، ‌«سال قبل ۴۰ هزار میلیارد تومان در بخش دارو و درمان در کشور هزینه شد که ۲۵ هزار میلیارد تومان آن را مردم پرداخت کردند.»
وی هزینه‌های درمانی در ایران را «بسیار سرسام آور و زیاد» اعلام کرده و افزود: «این هزینه‌ها با مشکلات مالی که در شرایط کنونی اقتصادی با آن مواجه هستیم٬ دیگر از سوی مردم قادر به تامین نیستند.»
رئیس انجمن اقتصاد داروی ایران افزوده است: مقوله دارو در کشور یک حساسیت ویژه دارد و در تمام جوامع از جمله ایران دارو یکی از کالاهای پر مصرف، اساسی و استراتژیک است. اگر چه ۹۶ درصد داروهای مصرفی مردم در داخل تولید می‌شود اما حدود ۵۰ درصد مواد اولیه دارویی صنعت داروی کشور از خارج وارد می‌شود.
وی ادامه داد:‌ واردات مواد اولیه دارویی به معنای ناتوانی صنعت داروی کشور نیست بلکه در کشورهای پیشرفته و حتی آمریکا و اروپا نیز وضعیت در مورد واردات مواد اولیه دارویی به همین شکل است، تولید همه مواد اولیه دارویی مقرون به صرفه نیست.
کاهش ۵۰ درصدی بودجه بیماری‌های صعب‌العلاج در وزارت بهداشت٬ مرگ بیماران کلیوی به دلیل ناتوانی در تهیه دارو٬ استفاده از دارو‌های بیهوشی از رده خارج شده در بیمارستان‌ها، افزایش ۳۰۰ درصدی قیمت تجهیزات پزشکی، اعلام هشدار بیمارستانهای خصوصی و تعطیلی نسبت به تعطیلی و ورشکستگی، پایان ذخایر دارویی کشور و رشد لجام گسیخته قیمت ها، و کمبود و نایاب شدن برخی از داروها بخش کوچکی از اخبار تلخ در حوزه بهداشت و درمان است که دولت عدالت محور نیم نگاهی به آن ندارد.

حضور دختران موسوی و رهنورد در منزل کروبی؛ دیدار خانواده های رهبران جنبش سبز


چکیده :دختران موسوی و رهنورد در منزل مهدی کروبی در جماران با خانواده وی دیدار و گفت و گو کردند. این دیدار هفته گذشته به صرف شام برگزار شد و علاوه بر همسران و فرزندان سه دختر میرحسین، سه فرزند آیت الله طالقانی نیز در آن حضور داشتند....

دختران موسوی و رهنورد در منزل مهدی کروبی در جماران با خانواده وی دیدار و گفت و گو کردند.
بر اساس گزارشی که سحام نیوز منتشر کرده، این دیدار هفته گذشته به صرف شام برگزار شد و علاوه بر همسران و فرزندان سه دختر میرحسین، سه فرزند آیت الله طالقانی نیز در آن حضور داشتند.
دو هفته قبل ماموران با حمله به منزل محمدحسین کروبی، فرزند ارشد مهدی کروبی؛ و نیز زهرا و نرگس موسوی، دختران میرحسین موسوی؛ اقدام به بازداشت موقت و نیز ضبط اموال و مدارک شخصی ایشان و فرزندانشان کردند.
در واکنش به این رفتار، اعظم طالقانی در این دیدار ضمن ابراز تاسف و ناراحتی از نحوه رفتار حاکمیت با خانواده رهبران محصور جنبش سبز و نیز خانواده های زندانیان سیاسی، از مهدی کروبی و میرحسین موسوی به عنوان “دو خادم انقلاب که هشت سال نخست وزیری و دو دوره ریاست مجلس را بر عهده داشته اند” یاد کرد و از حصر ایشان به شدت ابراز ناراحتی کرد.
فرزند مرحوم آیت الله طالقانی همچنین بر ضرورت تعیین تکلیف این دو زندانی در حصر تاکید کرد و خواستار رسیدگی هرچه سریعتر به وضعیت آقایان کروبی و موسوی شد و گفت: “چیزی به نام حصر معنا ندارد”.
وی همچنین از پنج ماه ممنوع الملاقاتی محمد حسین کروبی و سه ماه ممنوع الملاقاتی هر سه دختر مهندس موسوی نیز انتقاد کرد و گفت: “این چه شیوه ای است که با این خانواده ها برخورد سلیقه ای می کنند؟”

پرونده سازی های جدید برای محمد سیف زاده؛ شش سال زندان به جرم امضای نامه


چکیده :تا 5 فرورودین محکومیت آقای سیف زاده پایان می یابد و ما در انتظار آزادی او بودیم که یکباره حکم 6 سال زندان را برای او ابلاغ کرده اند. همزمان پرونده دیگری هم که مربوط به خروج غیرقانونی به قصد اقدام علیه امنیت ملی بود را هم در حالیکه منع تعقیب خورده بود اکنون به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب فرستاده و فعال کرده اند....

همسر محمد سیف زاده می گوید در مصاحبه با “روز” اعلام کرد که با پرونده سازی های جدید، می خواهند این حقوقدان و وکیل دادگستری را همچنان در زندان نگاه دارند و مانع از آزادی او شوند.
فاطمه گلزار که همزمان وکیل آقای سیف زاده هم است با اشاره به صدور حکم ۶ سال حبس تعزیری برای همسرش در آستانه پایان دوران محکومیت فعلی او می گوید: تا ۵ فرورودین محکومیت آقای سیف زاده پایان می یابد و ما در انتظار آزادی او بودیم که یکباره حکم ۶ سال زندان را برای او ابلاغ کرده اند. همزمان پرونده دیگری هم که مربوط به خروج غیرقانونی به قصد اقدام علیه امنیت ملی بود را هم در حالیکه منع تعقیب خورده بود اکنون به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب فرستاده و فعال کرده اند.
دکتر محمد سیف زاده، حقوقدان و وکیل بسیاری از زندانیان سیاسی، مطبوعاتی و دانشجویی و عضو بنیانگذار کانون مدافعان حقوق بشر است. او از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به اتهام تاسیس کانون مدافعان حقوق بشر به ۹ سال حبس تعزیری و ۱۰ سال محرومیت از وکالت محکوم شده است؛ حکمی که او خود پیش از این در مصاحبه با “روز” آن را سیاسی دانسته و اعلام کرده بود که “من هیچ حکمی را نخواهم پذیرفت و تا زنده هستم انتقاد خواهم کرد و در مقابل رای خلافی که توسط قاضی غیرصالحی که سواد حقوقی ندارد صادر شده ایستادگی خواهم کرد، مگر اینکه در یک شعبه بی طرف مورد تجدید نظر خواهی قرار بگیرد؛ نه آن چند شعبه ای که عین احکام صادره بدوی را تایید می کنند”.
حکم آقای سیف زاده در دادگاه تجدید نظر به دو سال حبس تعزیری کاهش یافت اما او در حالیکه با قرار وثیقه از زندان آزاد شده بود فروردین ۹۰ به مدت دو هفته مفقود شد وسپس خانواده‌اش اعلام کردند که در زندان ارومیه در بازداشت به سر می‌برد. این حقوقدان به خروج غیرقانونی از کشور برای اقدام علیه امنیت ملی متهم و‌‌ همان زمان به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد تا محکومیت زندان خود را سپری کند؛ محکومیتی که ۵ فروردین پایان می یابد اما همسرش می گوید: زمانی که آقای سیف زاده محکومیت اش را سپری میکرد برای او پرونده تشکیل دادند.این پرونده مربوط به امضای نامه ای خطاب به سید محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق کشور بود. گفته بودند که تو این نامه را امضا کرده ای و اسمت زیر تعدادی از بیانیه ها است. از جمله بیانیه مربوط به درگذشت هدی صابر، بیانیه تسلیت درگذشت آقای سحابی و بعد هم هاله سحابی و.. در واقع این پرونده که برای آقای سیف زاده تشکیل و حکم ۶ سال زندان هم که به او دادند به خاطر امضای این بیانیه ها و نامه ها بود.
خانم گلزار می افزاید: به خاطر امضای نامه به آقای خاتمی و همین طور بیانیه های دیگری که اشاره کردم آقای سیف زاده را به اقدام علیه امنیت ملی و اجتماع و تبانی متهم و استدلال کردند که تو جرم را به تنهایی انجام نداده ای بلکه کسانی خارج از زندان بوده اند که بیانیه ها یا نامه ها را روی سایت ها منتشر کرده اند لذا این مساله اجتماع و تبانی محسوب می شود. آقای سیف زاده هم نامه به آقای خاتمی را پذیرفته و درباره بقیه بیانیه ها نفیا و اثباتا هیچ سخنی نگفته است.
از همسر آقای سیف زاده می پرسم که به حکم جدید اعتراض خواهند کرد؟ می گوید: آقای سیف زاده از ابتدا اعتقاد داشت که نباید در دادگاه انقلاب شرکت کند، لذا در دادگاه حضور نیافت. در مرحله تجدید نظر هم نامه ای برای آقای آوایی، رئیس دادگستری نوشت و لایجه ای هم تنظیم کرد و به من داد که در آن تاکید کرده اگر پرونده اش در شعبه ای بی طرف مورد رسیدگی قرار گیرد اودر دادگاه حضور خواهد یافت در غیر این صورت نه در دادگاه حضور خواهد یافت و نه تقاضای تجدید نظر خواهد کرد.
خانم گلزار سپس به پرونده دیگری اشاره میکند که برای آقای سیف زاده تشکیل شده بود؛ پرونده ای با اتهام خروج غیر قانونی از کشور برای اقدام علیه امنیت ملی. او توضیح میدهد: براساس پرینتی که به خود آقای سیف زاده هم داده بودند برای این پرونده قرار منع تعقیب صادر شده بود. در واقع پرونده مختومه بود اما هفته گذشته که به دادگستری مراجعه کرده بودم گفتند پرونده را برای رسیدگی به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب فرستاده اند. من به خواست آقای سیف زاده مراجعه کرده بودم تا اموالی را که هیچ ارتباطی هم به اتهام انتسابی نداشت بازگردانند اما گفتند منع تعقیب اصلا صادر نشده و پرونده در شعبه ۱۵ است و رسیدگی می شود.
او می افزاید: دادیار اعتقاد داشت که آقای سیف زاده قصد اقدام علیه امنیت ملی نداشته و اگر خروجش از کشور را هم غیر قانونی در نظر بگیریم نهایت ۵۰۰ هزار جریمه دارد اما در دادسرا به من گفتند که چنین نیست و پرونده مفتوح است و… من هم بعید میدانم اشتباه تایپی بوده باشد که یکبار منع تعقیب بخورد و الان مجرمیت. فکر میکنم به هر طریقی قصد دارند مانع از آزادی او شوند و او را همچنان در زندان نگاه دارند.

۱۳۹۱ اسفند ۷, دوشنبه

سردار طلایی: به پلیس چه ربطی دارد مردم چه بپوشند؟


چکیده :طلایی با بیان اینکه پلیس به دنبال آن نیست که بگوید افراد چه لباسی بپوشند یا نپوشند، تاکید کرد: این نگاه درست نیست و نگاه سیاسی است به پلیس چه ارتباطی دارد که بگوید مردم چه لباسی بپوشد یا نپوشد و اگر ورود کرده برای این است که خلاف هنجار‌ها در جامعه عمل می‌شود و این وظیفه پلیس در تمام دنیاست در کشور ما نیز پلیس مجری و پاسدار قانون است. ...


در حالی که گشت ارشاد به بهانه نوع پوشش و آرایش به حقوق شهروندان تعدی می کند، رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران، گفت: ‌به پلیس چه ارتباطی دارد که بگوید؛ مردم چه لباسی بپوشد یا نپوشد و اگر ورود کرده برای این است که خلاف هنجار‌ها در جامعه عمل می‌شود و این وظیفه پلیس در تمام دنیاست در کشور ما نیز پلیس مجری و پاسدار قانون است.

مرتضی طلایی رییس پلیس سابق تهران بزرگ بود که در سال ۱۳۸۶ و در زمان فرماندهی سید اسماعیل احمدی مقدم رئیس کل ناجا با درجه نظامی سردار سرتیپ پاسدار بازنشسته شد.

مرتضی طلایی در گفت‌و‌گو با ایلنا، با بیان اینکه شاید در جامعه پوششی که ما دوست داریم، نباشد، گفت: ‌ بی‌شک این افراد در باطن به دین و شریعت پای بند هستند.

وی درباره ضرورت وجود گشت ارشاد برای تذکر پوشش افراد در جامعه، با اشاره به اینکه این سوال را باید مسئولان مربوطه پاسخ گو باشند، ادامه داد: ‌حوزه تربیت بشیرا و نذیرا است در واقع به نوعی امر به معرف و نهی از منکر است از این رو بهتر است اول از کسانی که در حوزه‌های فرهنگی کار می‌کند بخواهیم هنجار‌ها را گسترش دهند تا باور‌ها تقویت شوند.

رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران همچنین خاطر نشان کرد: متولیان حوزه فرهنگی باید به خوبی به وظایفشان عمل کنند تا جامعه کمتر نیارمند نهی از منکر باشد.

طلایی در پاسخ به اینکه آیا ورود نیروی انتظامی در راستای کم کاری حوزه‌های متولی در مقوله حجاب است، تصریح کرد: ‌ به نوعی بخشی از اقدامات نیروی انتظامی در راستای کم کاری حوزه‌ها و دستگاه‌ها متولی در تمامی حوزه‌ها است برای نمونه وقتی شهروندی از اموال خود به خوبی نگهداری نمی‌کند پلیس ناچار می‌شود برای حفظ مال آن ورود کند در واقع پلیس در حوزه‌ای ورود می‌کند که دیگران درآن درست عمل نمی‌کنند اگر دیگران به وظایف خود عمل کنند نیروی انتظامی ورود نمی‌کند.

وی درباره میزان تاثیر پلیس گشت ارشاد بر روی پوشش اینگونه پاسخ داد: ‌ پلیس نمی‌تواند بر پوشش افراد تاثیر داشته باشد در واقع پلیس نیامده است بگوید که من گشت ارشاد راه اندازی می‌کنم تا پوشش افراد را تغییر دهم بلکه پلیس گشت ارشاد گذاشته است تا مانع کسی شود که برخلاف ارزش‌ها، هنجار‌ها، مقرارات و قانون در جامعه عمل می‌کند.

پلیس به دنبال آن نیست که بگوید افراد چه لباسی بپوشند یا نپوشند

طلایی با بیان اینکه پلیس به دنبال آن نیست که بگوید افراد چه لباسی بپوشند یا نپوشند، تاکید کرد: این نگاه درست نیست و نگاه سیاسی است به پلیس چه ارتباطی دارد که بگوید مردم چه لباسی بپوشد یا نپوشد و اگر ورود کرده برای این است که خلاف هنجار‌ها در جامعه عمل می‌شود و این وظیفه پلیس در تمام دنیاست در کشور ما نیز پلیس مجری و پاسدار قانون است.

طلایی افزود: ‌قانونی در زمینه ورود پلیس به این مسائل وجود ندارد اما مصادیق در حوزه اجرایی تعریف شده است قانون نگفته است پلیس در زمینه حجاب مستقیم ورود کند اما از پلیس استقرار نظم و امنیت خواسته شده است.

مشاور رهبری: اگر ایران پای سوریه نمی ایستاد بشار اسد سقوط می کرد/ جنگ به شیوه بسیجی را به آنها یاد دادیم


چکیده :پس از آنکه مهدی طائب گفته بود که ارتش سوریه با الهام و آموزش ایران توانست برای اداره جنگ های شهری بسیج را سازمان دهد، مشاور رهبری نیز می گوید که ایران به آنها راه حفظ کردن خود را آموخت و مدل جنگ های بسیجی را به آنها نشان داد! ...

پس از آنکه مهدی طائب گفته بود که ارتش سوریه با الهام و آموزش ایران توانست برای اداره جنگ های شهری بسیج را سازمان دهد، مشاور رهبری نیز می گوید که ایران به آنها راه حفظ کردن خود را آموخت و مدل جنگ های بسیجی را به آنها نشان داد!
نشست هم اندیشی اساتید ظهر یکشنبه با حضور محمد حسین صفار هرندی در دانشگاه آزاد کرمانشاه و با حضور جمعی از اساتید این دانشگاه و نمایندگان نهاد رهبری با همکاری دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه و مجمع تشکل های اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی برگزار شد.
به گزارش مهر، در این نشست مشاور فرمانده کل سپاه در ادامه با اشاره به اوضاع منطقه و اتفاقات سوریه اظهار کرد: دشمنان قصد دارند مانع ارتباط ایران و مصر شوند و ایجاد اختلافات و جریانات سوریه برای از بین بردن ارتباط ایران با مصر و ترکیه و..است و سوریه حلقه این ارتباط است.
وی افزود: اگر ایران پای سوریه نمی ایستاد سوریه سقوط می کرد.
وی گفت: سوریه اشتراکاتی با ایران دارد و اشتراک در عقیده مقاومت نمونه این اشتراکات است و اکثریت سوریه پای این نظام ایستاده اند و ایران راه حفظ کردن خود را به آنها آموخته است و ایران مدل جنگ بسیجی را به سوریه نشان داد.

زمزمه های حقوق ۴۶۶هزار تومانی برای کارگران در سال آینده/ سبد معیشت خانوار کارگری ۱/۳‌میلیون‌تومان


چکیده :در روز‌ها و هفته‌های گذشته، بحث دستمزد و میزان افزایش آن در سال آینده بحث داغ شورای‌عالی کار است؛ بحثی که هر چند امسال با توجه به کاهش چشمگیر قدرت خرید کارگران، از سوی نمایندگان کارگری حول محور معیشت و تامین معیشت خانوار کارگری می‌چرخد اما باز هم صحبت‌ها از احتمال افزایش حداقل دستمزد کارگری کمتر از حتی تورمی است که از سوی بانک مرکزی برای دی‌ماه اعلام شد و از نرخ ۲۷/۴‌درصد حکایت کرد....

در روز‌ها و هفته‌های گذشته، بحث دستمزد و میزان افزایش آن در سال آینده بحث داغ شورای‌عالی کار است؛ بحثی که هر چند امسال با توجه به کاهش چشمگیر قدرت خرید کارگران، از سوی نمایندگان کارگری حول محور معیشت و تامین معیشت خانوار کارگری می‌چرخد اما باز هم صحبت‌ها از احتمال افزایش حداقل دستمزد کارگری کمتر از حتی تورمی است که از سوی بانک مرکزی برای دی‌ماه اعلام شد و از نرخ ۲۷/۴‌درصد حکایت کرد.
حالا شنیده‌ها از قوت گرفتن احتمال افزایش ۲۰‌درصدی مزد ۹۲ حکایت می‌کند و اگر چنین احتمالی به قطعیت تبدیل شود همچون سال‌های اخیر، در نشست‌های تعیین دستمزد کارگران، به ماده ۴۱ قانون کار که در آن صراحتا آمده است که حداقل دستمزد باید براساس نرخ تورم اعلامی از سوی بانک مرکزی و برآوردی از معیشت خانوار کارگری تعیین شود، حتی نیم‌نگاهی نیز نشده است، چرا که با افزایش ۲۰‌درصدی مزد کارگری، حداقل دستمزد از ۳۸۹‌هزار تومان به ۴۶۶‌هزار تومان خواهد رسید و این در حالی است که نمایندگان کارگری از برآورد سبد معیشت یک‌میلیون و ۳۰۰‌هزارتومانی و اعلام آن به شورای‌عالی مزد خبر می‌دهند.
در این صورت اگر افزایش ۲۰‌درصدی مزد کارگران قطعی شود جیب خانوار کارگری ۸۳۴‌هزار تومان کسری خواهد داشت و دخل خانوار کارگری همچون سال‌های اخیر که مزد کمتر از حتی تورم رسمی افزایش یافته است، با خرجش نمی‌خواند و کارگران همچنان به جیب خود بدهکار خواهند بود.
در همین باره رییس هیات‌مدیره کانون کارفرمایان خدماتی کشور با اشاره به احتمال افزایش ۱۸ تا ۲۰‌درصدی حداقل دستمزد سال آینده کارگران به مهر گفت: «پیشنهاد جدی امسال کارفرمایان اختصاص سبد ویژه کالا به کارگران است.»
محمد انتظامی در ارتباط با تعیین حداقل دستمزد سال آینده از سوی شورای‌عالی کار، با بیان این‌که متاسفانه شیوه تعیین حداقل دستمزد در سال‌هایی که به سبک فعلی انجام شد دیگر نمی‌تواند جوابگو باشد، گفت: «در تمام سال‌هایی که شورای‌عالی کار دستمزد تعیین کرده است، کار به نتیجه مطلوبی نرسید.»
رییس هیات‌مدیره کانون کارفرمایان خدماتی کشور، اظهار داشت: «با این‌که در اسفندماه هر سال به حداقل دستمزد کارگران افزوده می‌شود، اما از فردای آن روز قدرت خرید افزایش مزد از بین می‌رود و با رشد قیمت‌ها عملا مصوبات شورای‌عالی کار بی‌تاثیر می‌ماند.»
انتظامی با بی‌اثر خواندن شیوه تعیین مزد در شورای‌عالی کار، افزود: «همان‌طوری که معیشت نیروی کار تضعیف شده است، توان کارفرمایان نیز به دلایلی مانند تحریم‌ها و شرایط اقتصادی افت کرده است.»
وی با اشاره به این‌که امروز بسیاری از کارگران با کارفرمایان خود به دلیل مشکل تامین نقدینگی مدارا می‌کنند، بیان داشت: «اگر بیاییم به جای افزایش مزد به سبک فعلی، سبک کالا تعریف و به کارگران واگذار کنیم، قطعا به تقویت معیشت نیروی کار و بهبود بهره‌وری منجر می‌شود.»
این مقام مسئول کارفرمایی کشور، ادامه داد: «پیشنهاد ما این است که از سوی سازمان تامین اجتماعی که هزینه‌های آن از سوی کارگران و کارفرمایان تامین می‌شود و تاکنون کاری جز بازنشستگی و درمان برای کارگران انجام نداده است، سبدهای ویژه کالایی برای کارگران طراحی و ارائه کنیم.»
تامین سبد ویژه کالایی برای کارگران
رییس هیات‌مدیره کانون کارفرمایان خدماتی کشور، اظهار داشت: «باید از سوی تامین اجتماعی برای تامین معیشت و بهبود زندگی نیروی کار، سبدهای کالایی به صورت ماهیانه تهیه و به کارگران ارائه شود. این سبد‌ها می‌تواند شامل اقلام پرمصرف و هزینه بر خانوار از جمله برنج، گوشت، مرغ، حبوبات، لبنیات و غیره باشد.»
انتظامی تاکید کرد: «علاوه بر حمایت از بهبود معیشت خانوار کارگری، آن افزایش‌های معمول سالیانه دستمزد نیز می‌تواند اتفاق بیفتد که در مجموع شاید بتوان امیدوار بود در زندگی کارگران تغییراتی ایجاد شود.»
وی با بیان این‌که امروز دیگر افزایش‌های سالیانه حداقل دستمزد جواب نمی‌دهد، گفت: «دولت به عنوان شریک اجتماعی باید اجازه بدهد کارفرما اشتغال‌زایی کند ولی مشکلات معیشتی نیروی کار را می‌توان از سوی تامین اجتماعی پیگیری و حل کرد.»
این مقام مسئول کارفرمایی کشور تصریح کرد: «می‌توان با برنامه‌ریزی برای دارندگان دفترچه‌های بیمه تامین اجتماعی، سبد ماهانه کالایی طراحی و به کارگران ارائه کرد. البته این موضوع جدا از آن برنامه دولت است که این روز‌ها گفته می‌شود.»
رییس هیات‌مدیره کانون کارفرمایان خدماتی کشور، پرداخت یارانه‌های نقدی را رفع‌کننده نیازهای کوتاه‌مدت برشمرد و افزود: «اگر قیمت کالا و اقلام مصرفی در بازار ‌گران شده است، تامین اجتماعی می‌تواند برود بخرد و کارگر را مورد حمایت قرار دهد.»
سبد معیشت ۱/۳‌میلیون‌تومانی خانوار کارگری
هرچند انتظامی به عنوان رییس هیات‌مدیره کانون کارفرمایان خدماتی با تاکید بر این‌که معیشت نیروی کار تضعیف شده است، می‌گوید «توان کارفرمایان نیز به دلایلی مانند تحریم‌ها و شرایط اقتصادی افت کرده است» و به این ترتیب از عدم توانایی کارفرمایان برای افزایش دستمزد کارگران در سال آتی با توجه به نیازهای خانوار کارگری حکایت می‌کند اما نباید فراموش کرد که حداقل دستمزدی که کارگران دریافت می‌کنند نه تنها توان تامین نیازهای اولیه زندگی خانوار کارگری را ندارد، بلکه هرساله توان تامین حداقل معیشت خود را بیش از پیش از دست می‌دهد و اکنون حداقل دستمزدی که یک کارگر دریافت می‌کند از اجاره خانه‌ای که وی باید پرداخت کند نیز کمتر است، چراکه به گفته جعفر عظیم‌زاده رییس هیات‌مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران، «کدام خانه در کدام محله تهران، اجاره‌ای کمتر از ۳۸۹‌هزار تومانی دارد که کارگران به عنوان حداقل دستمزد دریافت می‌کنند.»
عدم توانایی کارفرمایان برای پرداخت دستمزدی مطابق با معیشت کارگران یا افزایشی براساس تورم رسمی، در حالی است که عضو شورای‌عالی کار با بیان این‌که دوشنبه هفته جاری جلسه شورا برگزار می‌شود، از ارائه پیشنهاد ۱/۳‌میلیون تومانی معیشت خانوار برای تعیین دستمزد به این شورا خبر داد.
محمد احمدی با اشاره به جلسه روسای کانون عالی شورا‌های اسلامی کار سراسر کشور به منظور بررسی تعیین دستمزد سال آینده کارگران اظهار داشت: «در ماه‌های اخیر کانون‌های استانی به بررسی وضعیت معیشت خانوار چهارنفره در مناطق مختلف پرداختند که در این جلسه با بررسی و کار کار‌شناسی جمع‌بندی صورت گرفت.»
نماینده کارگران در شورای‌عالی کار افزود: «در تعیین مزد تاکید کارگران روی تبصره دو ماده ۴۱ قانون کار است و بر این اساس جمع‌بندی صورت گرفت.»
این فعال کارگری با بیان این‌که میانگینی از ارقام و هزینه‌های تمام استان‌های سراسر کشور به منظور تعیین مزد ملی در نظر گرفته شده، گفت: «برآورد و جمع‌بندی نهایی، به عنوان خواسته حداقلی کارگران به شورای‌عالی کار پیشنهاد خواهد شد که این هزینه معیشتی بالغ بر یک‌میلیون و ۳۱۶‌هزار تومان برای سال آینده است.» به گفته احمدی، این میزان معیشت بدون در نظر گرفتن شاخص‌هایی مانند هزینه‌های سفر، تفریح و گذران اوقات فراغت است و به عنوان هزینه حداقلی رفاه یک خانوار چهارنفره قلمداد می‌شود.
این عضو شورای‌عالی کار تاکید کرد: «این رویکرد ملاک نمایندگان کارگران در شورای‌عالی کار خواهد بود و با دیگر شرکای اجتماعی چانه‌زنی خواهیم کرد.» وی درباره میزان افزایش نقدی و غیرنقدی دستمزد ۹۲ تصریح کرد: قطعا بخشی از میزان افزایش پیشنهادی باید به صورت غیرنقدی و با حمایت دولت انجام شود. این فعال کارگری درباره دیدگاه سرپرست وزارت تعاون کار و رفاه برای تعیین مزد بیان داشت: «این مقوله جزو سیاست‌های کلان است و ارتباط خاصی با افراد ندارد و در حقیقت وی نماینده دولت در شورا است.»
احمدی تصریح کرد: «سرپرست وزارتخانه با مصالح کشور و نیز مشکلات جامعه آشنا است و این موضوع می‌تواند تجربه خوبی برای تعیین دستمزد باشد.» وی درباره شائبه افزایش ۱۰‌درصدی کارمندان دولت برای سال آینده و ارتباط آن با تعیین مزد کارگران گفت: «این میزان افزایش قاعده و مبنای علمی مبتنی بر واقعیت‌ها ندارد و مزد کارگران نیز براساس مواد صریح قانونی تعیین خواهد شد.»
هر چند احمدی از تعیین حداقل مزد براساس مواد صریح قانونی خبر می‌دهد اما در سال‌های اخیر هیچ‌گاه حداقل دستمزد کارگران طبق مواد قانونی تعیین نشده است و در تعیین حداقل دستمزد کارگران به تنها موضوعی که توجه شده نرخ تورم است آن هم در شرایطی که طی دو، سه سال اخیر حداقل دستمزد چند‌درصدی از تورم اعلامی بانک مرکزی نیز کمتر بوده است تا دیگر هیچ توجهی به ماده ۴۱ قانون کار و نحوه برآورد حداقل دستمزد کارگری نشود.
منبع: روزنامه بهار

نامه دردمندانه محمدحسن پورسیفی از زندان اوین به کودکی که هرگز زاده نشد


چکیده :تو به دنیا نیامدی تا اضطراب پشت کنکوری‌ها را تجربه نکنی. تا دانشجوی ستاره دار نشوی. دوشنبه هفته گذشته در سالن ملاقات کابینی، حمید، پسر عبدالله مومنی را دیدم که ترم اول پزشکی است. می‌دانم که نبود پدرش را احساس می‌کند. می‌دانم که چقدر دوست داشت پدرش در جشن ورودی‌های دانشگاه که همه خانواده‌ها حضور دارند، باشد. «بهاره خرم» دختر «امیر» این هفته سولیست پیانو (تکنواز) بود. او پدرش را در جمع تماشاگران ندید، اما دلش می‌خواست پدرش باشد. «امیر خرم» در زندان است....

محمدحسن یوسف پورسیفی، فعال حقوق بشر و از اعضای جمعیت کودکان کار و خیابان که در بند ۳۵۰ زندان اوین محبوس است در نامه‌ای که به همسرش نوشته و از سختی‌هایی که به وی و خانواده‌اش رفته، خطاب به کودک‌زاده نشده‌اش گفته و نوشته است: تو به دنیا نیامدی تا اضطراب پشت کنکوری‌ها را تجربه نکنی. تا دانشجوی ستاره دار نشوی. دوشنبه هفته گذشته در سالن ملاقات کابینی، حمید، پسر عبدالله مومنی را دیدم که ترم اول پزشکی است. می‌دانم که نبود پدرش را احساس می‌کند. می‌دانم که چقدر دوست داشت پدرش در جشن ورودی‌های دانشگاه که همه خانواده‌ها حضور دارند، باشد. «بهاره خرم» دختر «امیر» این هفته سولیست پیانو (تکنواز) بود. او پدرش را در جمع تماشاگران ندید، اما دلش می‌خواست پدرش باشد. «امیر خرم» در زندان است.
به گزارش کلمه، این فعال حقوق بشر و عضو روابط عمومی جمعیت کودکان کار در نامه ی خود آورده است: حاکمان دینی، توسط رسانه‌های کذابشان با اعمالی غیر اخلاقی، و دست‌های آلوده به خونشان، بخاطر بی‌کفایتیشان و موجه جلوه دادن اعمالشان، این روز‌ها به هرکاری که انجام می‌دهند، برچسب دین می‌زنند. آمار دزدی، فساد، قتل وجنایت روز به روز بالا‌تر می‌رود، کاش می‌دانستی که سن فحشاء دختران تهران به خاطر نیاز مالی به ۱۳ سالگی رسیده است. کاش می‌دانستی که رقم اختلاس در کشورمان بیش از سه هزار میلیارد است و این رقم هر روز بالا‌تر می‌رود. از مسببین اصلی آن خبری نیست، یا به خارج از کشور فرار کرده‌اند، یا در بدنه سیستم حکومتی آزادانه و با سمت‌های بالای دولتی مشغول کار هستند.
محمدحسن یوسف پورسیفی، از پرسنل سابق صدا و سیما که این روزها حکم ۵ سال و نیم حبس خود را در زندان اوین می گذراند در اسفند ماه ۸۸ به همراه گروهی از فعالان حقوق بشر توسط اطلاعات سپاه بازداشت و پس از چند روز به دلیل موقعیت شغلی اش آزاد شد. وی مجددا تیرماه سال گذشته مجددا بازداشت پس از یک هفته بازداشت دربند ۲الف سپاه و دو هفته دربند ۳۵۰ زندان اوین به قید وثیقه آزاد شده بود که تابستان سال جاری برای تحمل مجازات خود به زندان رفت.
حکم سنگین این فعال حقوق بشر به اتهام اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی صادر شد که یوسف پور در اعتراض به روند پرونده سازی برای فعالان مدنی و روند دادرسی پرونده خود به حکم صادره اعتراض نکرد. این زندانی سیاسی از پرسنل بخش رادیوی سازمان صدا و سیما بود که پس از حوادث انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ برای نشان دادن مخالفت خود به عملکرد مدیران صدا و سیما و در همبستگی با معترضین از ادامه همکاری با این سازمان خودداری کرده در یک شرکت خصوصی مشغول به کار شد. این فعال حقوق بشر دارای مدرک دکترا در رشته فلسفه است.
متن کامل نامه وی که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
کودکم!
امروز سالگرد به دنیا نیامدن توست. روزی که تصمیم گرفتی بعد از سه ماه انتظار من و مادرت به دنیا نیایی. هر پدر ومادری از به دنیا نیامدن فرزندان ناراحت می‌شوند، اما حالا که زمان از این واقعه عبور کرده، من و رویا از بدنیا نیامدنت خوشحالیم.
طفلکم!
یقین دارم اگر به دنیا آمده بودی، من ومادرت وقتی به چهره معصومانه‌ات نگاه می‌کردیم، بغضمان می‌گرفت بابت تمام نگرانی‌ها و دلواپسی‌ها برای آینده‌ات. اینکه چگونه در سیستم ناقص آموزش و پرورش که هر سال یک ساز می‌زنه، می‌خواهی تحصیل کنی. تو به دنیا نیامدی، چون نمی‌خواستی در حسرت آرزوهای کوچکت باشی. چه لذت بخش است دنیای کودکی، با یک دوچرخه سواری، یک مسافرت، یا یک پارک رفتن دلت خوش می‌شود. کودک که باشی دنیا برایت رنگی دیگر دارد. تو به دنیا نیامدی تا اضطراب پشت کنکوری‌ها را تجربه نکنی، تا دانشجوی ستاره دار نشوی. تو به دنیا نیامدی عزیزکم!
دوشنبه هفته گذشته در سالن ملاقات کابینی، حمید، پسر عبدالله مومنی را دیدم که ترم اول پزشکی است. می‌دانم که نبود پدرش را احساس می‌کند. می‌دانم که چقدر دوست داشت پدرش در جشن ورودی‌های دانشگاه که همه خانواده‌ها حضور دارند، باشد. «بهاره خرم» دختر «امیر» این هفته سولیست پیانو (تکنواز) بود. او پدرش را در جمع تماشاگران ندید، اما دلش می‌خواست پدرش باشد. «امیر خرم» در زندان است.
نازنینم!
اگر تو به دنیا می‌آمدی، در آینده حتما یک فعال حقوق بشر می‌شدی، تو به دنیا نیامدی تا نکند در اعتراضات خیابانی با گلوله‌ای چون ندا و سهراب خونت برکف خیابان پهن گردد، یا دستگیرت کنند و من و مادرت نگرانت شویم. تا نکند به دست پلیس امنیت بیافتی و زیر شکنجه وبازجویی دوام نیاوری.
ای وای… کودکم… نکند وبلاگ نویس شوی و انتقاد کنی و زیر دست لباس شخصی‌های چماق به دست در اعتراضات سر ودستت بشکند. نکند در انفرادی کلیه‌ات از کار بیافتد. نکند چشم بر چشم، دست بند بر دست و پاپند بر پا، سر را در کاسه توالت پر از ادرار و مدفوع فرو کنند. نکند بازجویت رکیک‌ترین ناسزا‌ها را نثارت کند و به تو بد و بیراه بگوید. نکند تحقیرت کند، سیلی به صورتت بزند، و برای اعتراف گرفتن، از پا آویزانت کنند. نکند دستبندت را قپانی بزنند.
عزیزکم! نکند بازجویت با تسمهٔ کولر به جانت بیافتند و آنقدر بر کف پایت بزند تا از هوش بروی!
نکند زیر شکنجه و یا بازجویی اعتراف کنی به کارهای ناکرده. نکند قبول کنی به خاطر آزادی، چند لحظه جلوی دوربین، اعتراف تلویزیونی کنی! نکند دروغ بگویی به خاطر آنکه خودت را برهانی. نکند بترسی از اینکه تهدیدت کنند که همهٔ خانواده‌ات را دستگیر می‌کنند. خصوصا اگر متاهل باشی، همسرت را.
فرزندم! خوشحالم که به دنیا نیامدی، تا اگر دستگیر شدی، پرونده‌ات در دادگاه غیر قانونی انقلاب به دست مرتضوی‌ها، صلواتی‌ها، مقیسه‌ها و پیرعباس‌ها نیفتد. ایمان دارم اگر به دنیا می‌آمدی آنچه امروز به نام دین ترویج می‌کنند و قرائتی استبدادی از دین است را هرگز نمی‌پذیرفتی.
کودکم! حاکمان دینی، توسط رسانه‌های کذابشان با اعمالی غیر اخلاقی، و دست‌های آلوده به خونشان، بخاطر بی‌کفایتیشان و موجه جلوه دادن اعمالشان، این روز‌ها به هرکاری که انجام می‌دهند، برچسب دین می‌زنند. آمار دزدی، فساد، قتل وجنایت روز به روز بالا‌تر می‌رود، کاش می‌دانستی که سن فحشاء دختران تهران به خاطر نیاز مالی به ۱۳ سالگی رسیده است. کاش می‌دانستی که رقم اختلاس در کشورمان بیش از سه هزار میلیارد است و این رقم هر روز بالا‌تر می‌رود. از مسببین اصلی آن خبری نیست، یا به خارج از کشور فرار کرده‌اند، یا در بدنه سیستم حکومتی آزادانه و با سمت‌های بالای دولتی مشغول کار هستند.
کاش بودی و برایت آمار زندانیان دیه و مهریه را می‌گفتم، یا زندگی کارمندی را که اقساط بانکی همه معوق شده وهمه بدهکارند. کاش می‌دانستی کودکان گل فروش وفال فروشی هستند که به لقمه نانی قانع‌اند. یقین دارم اگر به دنیا می‌آمدی، مانند مادرت هنرمند می‌شدی، من به تو اجازه نمی‌دادم در رشته فیزیک اتمی تحصیل کنی، چون امید کوکبی با من در زندان است. نمی‌گذاشتم خلبان شوی چون کاپیتان ملکی زندانی است. حق نداشتی ژرونالیست شوی چون قادری و عابدینی و داوری و سرجویی و روشن را وقت هواخوری در حیاط ۳۵۰می بینم. تو نباید نویسنده، شاعر و پژوهشگر می‌شدی، چون پدرام و مدنی و رجایی و بادکوبه‌ای و قهرمانپور هستند. تو اگر به دنیا می‌آمدی، نباید وکیل می‌شدی، چون سلطانی و سیف‌زاده و اسلامی و زید آبادی و یدالهی و نسرین ستوده و نرگس محمدی دور از علی و کیانا زندانی هستند.
کودکم! تو اگر به دنیا می‌آمدی، خیلی سال بعد، با اسامی محققی، میردامادی، رونقی، بهاور، بهشتی، هادوی، عرب سرخی، دلیر ثانی، صابر، مرادی، محبوبه کرمی، شیوا نظر آهاری و قدیانی‌ها در درس تاریخ آشنا می‌شدی و می‌فهمیدی آن‌ها که بودند وچه کردند. برایت از افراد بی‌نام و نشانی می‌گفتم که انفرادی‌ها و شکنجه گاه‌های اوین، آن‌ها را بلعید. آن‌ها که عدالت، برابری و آزادی را فریاد می‌زدند. برایت می‌گفتم که بر سر دراویش نعمت آلهی گنابادی، بهاییان و نوکیشان مسیحی چه آمد.
کودکی که هرگز‌ زاده نشدی!
اگر چه تو نیستی، اما من و مادرت، به جای تو، امروز فرزندان دیگری برگزیدیم: روزبه و حمید و طناز و پریناز و امیررضا و امیرعلی و غزل غزاله و… و تنها آرزوی من و مادرت، بودنت در کنار یکدیگر است. از اینکه در مملکتی به دنیا نیامدی که مملو از بی‌عدالتی، دروغ، استبداد، تبعیض و دیکتاتوری است، خوشحالم.
کودکم!
این نامه را برای تو و برای رویا نوشتم. برای رویا به پاس قدر دانی از درد و رنجی که به خاطر به دنیا نیامدنت کشید.
… به خاطر کودکی که هرگز‌ زاده نشد.
محمدحسن یوسف‌پورسیفی
بهمن ماه ۱۳۹۱
بند ۳۵۰زندان اوین