۱۳۹۱ اسفند ۶, یکشنبه

واکنش مصباح یزدی به نامه زرتشتیان: ما نمی توانیم برای حاکمانی چون صدام احترام قائل شویم


چکیده :هر چند نماینده زرتشتیان بر موحد بودن این آیین تاکید کرده، اما مصباح یزدی در پاسخ به نامه نماینده زرتشتیان می نویسد: ما نمی‌توانیم در این زمان برای حاکمانی مانند صدام احترام قایل شویم، به صرف اینکه حاکم کشوری بوده‌اند که زمانی جزیی از وطن ما به شمار می‌رفته....

هر چند نماینده زرتشتیان بر موحد بودن این آیین تاکید کرده، اما مصباح یزدی در پاسخ به نامه نماینده زرتشتیان می نویسد: ما نمی‌توانیم در این زمان برای حاکمانی مانند صدام احترام قایل شویم، به صرف اینکه حاکم کشوری بوده‌اند که زمانی جزیی از وطن ما به شمار می‌رفته.
مصباح یزدی در پاسخ به نامه اسفندیار اختیاری، نماینده زرتشتیان در مجلس شورای اسلامی همچنین با عقب نشینی از سخنان قبلی خود می افزاید: برای همه اقلیت‌های مذهبی به ویژه زرتشتیان احترام قایلیم و اینجانب بارها از نمونه‌های برجسته راستگویی و درستکاری ایشان، به خصوص آنچه در شهر خودمان (یزد) شاهد بوده‌ام، یاد و ستایش کرده‌ام.
در پی سخنرانی مصباح‌یزدی با موضوع «عزت ملی در پرتو انقلاب اسلامی» که زرتشتیان را آتش پرست خوانده و گفته بود نباید به آن افتخار کرد، اسفندیار اختیاری، نماینده زرتشتیان در مجلس شورای اسلامی طی نامه‌ای با تذکر پاره‌ای افتخارات تاریخی ایرانیان، نسبت به سخنان او به ویژه در اشاره به آیین آتش‌پرستی انتقاداتی را مطرح کرد.
نماینده زرتشتیان به مصباح یزدی تذکر داد که ایرانیان همیشه موحد و یکتاپرست بوده اند.
حال مصباح یزدی در پاسخ به اختیاری با مغالطه و عدم پرداختن به موضوع آتش پرستی، نوشته است: بر حسب آموزه‌های اسلامی به همه ادیان توحیدی احترام می‌گذارم و وجود بعضی از عقاید یا آداب نامطلوب در بعضی از آنها را مانع این احترام نمی‌دانم؛ چنانکه در میان فرقه‌های منسوب به اسلام هم انحرافاتی وجود دارد که نمی‌توان آنها را موجب خدشه در اصل اسلام دانست. اما عرایض بنده در سخنرانی مورد اشاره شما ناظر به این مطلب بوده که ما یک‌بار از شخصیت‌های بزرگی که در میان اجداد ما بوده‌اند یاد می‌کنیم و آنان را به خاطر ویژگی‌های ارزشمندی که داشته‌اند، می‌ستاییم. این کار در واقع احترام به آن صفت و خصلت ارزنده است و نسبت به شخصیت‌های دیگری که از نیاکان ما هم نبوده‌اند، انجام می‌دهیم. چنانکه حاتم طایی را به جهت جود و سخاوتش می‌ستاییم. یک‌بار ملاک ارزش‌گذاری را کشورگشایی و توسعه قلمرو حکومت می‌دانیم و کسانی را به جهت سعی در توسعه «وطن قراردادی»می‌ستاییم و ایشان را به عنوان قهرمان ملی ستایش می‌کنیم؛ این کار مبنای عقلایی ندارد. چنانکه وسعت این وطن در طول تاریخ ثابت نبوده و از باب نمونه زمانی کشور عراق فعلی جزیی از وطن ما بوده و تیسفون (مدائن فعلی) پایتخت پادشاهان ساسانی بوده؛ در صورتی که ما نمی‌توانیم در این زمان برای حاکمانی مانند صدام احترام قایل شویم، به صرف اینکه حاکم کشوری بوده‌اند که زمانی جزیی از وطن ما به شمار می‌رفته. یک‌بار ما به وطن و هموطنان خودمان می‌بالیم از آن جهت که جویای حقیقت بوده‌اند و پس از شناختن حقانیت اسلام با آغوش باز استقبال کرده و حتی بهتر از زادگاه خود اسلام از آن حمایت کردند. این افتخار به هیچ روی قابل مقایسه با دو وجه قبلی نیست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر