۱۳۹۱ دی ۱۱, دوشنبه

نامه تاجزاده به رهبری: اگر بنا به پوزش از ملت باشد، اولویت با کیست؟



چکیده :صبح روز انتخابات مطالبی فرمودید که طبق آن، اگر برخی نامزدها رأی می آوردند، نظام آن را نمی پذیرفت. در نتیجه پیروزی احتمالی آنان را در آزادترین انتخابات جمهوری اسلامی پیشاپیش مخدوش و باطل اعلام فرمودید. به هر رو آیا بیان چنین اظهارات غیرقانونی را، آن هم در روز برگزاری انتخابات، در حالی که جناب عالی رأی ندادید و کیهان آن زمینه چینی را کرده بود، چگونه باید تفسیر کرد؟ و در هر حال و با هر توجیهی، اگر بنا بر پوزش خواستن از ملت باشد، اولویت با جناب عالی است یا جناب آقایان موسوی و کروبی؟...

سیدمصطفی تاج زاده، معاون وزیر کشور دولت سیدمحمد خاتمی محبوس در بازداشتگاه سپاه در نامه ای خطاب به رهبری با بازخوانی بخش هایی از سرمقاله ی سال ۸۱ روزنامه ی کیهان که در آن تشویق به عدم شرکت در انتخابات کرده و نگرانی از عدم سلامت آن را عنوان کرده، می گوید: آن چه ملاحظه فرمودید، آقایان موسوی و کروبی درباره انتخابات مجلس نهم مطرح نکردند. در بیانیه های جبهه مشارکت ایران اسلامی و یا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز نخواهید یافت. بلکه این عبارات بخشی از سرمقاله روزنامه مورد تأیید کامل جناب عالی، یعنی کیهان است که در آستانه برگزاری دومین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در چهاردهم دی ماه سال ۱۳۸۱ به چاپ رسید. سپاسگزار خواهم شد چنان چه پاسخ دهید آیا دلایل فوق را برای عدم شرکت در انتخابات موجه می دانید؟ اجازه می خواهم سؤال را روشن تر مطرح کنم. اگر شهروندی اعلام کند که به دلایل مشابه آن چه نقل شد، نباید در انتخابات خردادماه ۱۳۹۲ شرکت کرد، اقدامی ضدانقلابی و هم سو با منافع دشمنان داخلی و خارجی انجام داده است؟
به گزارش کلمه، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت در ادامه ی نامه ی خود پرسیده است: صبح روز انتخابات مطالبی فرمودید که طبق آن، اگر برخی نامزدها رأی می آوردند، نظام آن را نمی پذیرفت. در نتیجه پیروزی احتمالی آنان را در آزادترین انتخابات جمهوری اسلامی پیشاپیش مخدوش و باطل اعلام فرمودید. به هر رو آیا بیان چنین اظهارات غیرقانونی را، آن هم در روز برگزاری انتخابات، در حالی که جناب عالی رأی ندادید و کیهان آن زمینه چینی را کرده بود، چگونه باید تفسیر کرد؟ و در هر حال و با هر توجیهی، اگر بنا بر پوزش خواستن از ملت باشد، اولویت با جناب عالی است یا جناب آقایان موسوی و کروبی؟
متن کامل نامه ی این زندانی سیاسی که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
به نام خدا
رهبری جمهوری اسلامی
با سلام و احترام
«انتخابات پیش روی ما، یعنی انتخابات… به حق … برای عناصر دلسوز، متعهد متدین … وجود و عدمش برای جامعه اسلامی خیری ندارد و لذا حضور و عدم حضور ما نیز چیزی است که خیر زیادی در آن دیده نمی شود… دوستان مخالف حضور در پای صندوق های رأی به جملات زیر استدلال می کنند:
الف) هیئت های اجرایی و نظارت یک دست هستند.
ب) انتخابات فعلی … کاری است برای مشروعیت بخشیدن به جریانات فاسد فرهنگی، افراد وابسته و گروهک های غیرقانونی و … در نتیجه حضور ما باعث تقویت این مشروعیت خواهد شد.
ج) با حضور ما تنها نتایج از پیش تصمیم گیری شده به عنوان یک رفراندم دیگر اعلام خواهد شد.
د) مهم آن که بر فرض آن که ما شرکت کنیم و کسی را که صالح است انتخاب کنیم… آن گاه وزارت کشور همان بلایی را سرشان خواهد آورد که با شوراهای ناهمگون با سیاست های خود آورد.
ه) بدتر از همه این که خاصیت … چیست؟ جز هزینه گزاف و بی سرانجام برای شهر و جز نهادینه کردن جنگ و دعوا؟
بخواهیم و نخواهیم این انتخابات برگزار می شود. بپذیریم یا نپذیریم هر کس را بخواهند از صندوق در می آورند. اما ما وظیفه داریم برای کم کردن از بار شر این جریان تلاش کنیم… این جملات به معنای متهم کردن کسانی که در سبک و سنگین کردن روش اول (تحریم انتخابات) را می پذیرند، نیست. بلکه به عنوان یک شهروند، شرکت خود را در انتخابات کم ضررتر می دانم و به خیرالشرین می اندیشم»
آن چه در سطور فوق ملاحظه فرمودید، آقایان موسوی و کروبی درباره انتخابات مجلس نهم مطرح نکردند. جملات فوق را در بیانیه های جبهه مشارکت ایران اسلامی و یا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز نخواهید یافت. بلکه این عبارات بخشی از سرمقاله روزنامه مورد تأیید کامل جناب عالی، یعنی کیهان است که در آستانه برگزاری دومین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در چهاردهم دی ماه سال ۱۳۸۱ به چاپ رسید. سپاسگزار خواهم شد چنان چه پاسخ دهید آیا دلایل فوق را برای عدم شرکت در انتخابات موجه می دانید؟ اجازه می خواهم سؤال را روشن تر مطرح کنم. اگر شهروندی اعلام کند که به دلایل مشابه آن چه نقل شد، نباید در انتخابات خردادماه ۱۳۹۲ شرکت کرد، اقدامی ضدانقلابی و هم سو با منافع دشمنان داخلی و خارجی انجام داده است؟ فرض کنید کسی بگوید به علت آن که:
۱- هیأت های اجرایی و نظارت در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم یک دست هستند
۲- نتیجه شرکت در انتخابات آن است که نتایج از پیش تصمیم گیری شده یک بار دیگر به عنوان رفراندم اعلان شود
۳- برگزاری انتخابات یا عدم انجام آن هیچ تغییری در سیاست های جاری و شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور ایجاد نمی کند و مردم نفعی از آن نمی برند
۴- اگر به فرض نامزد صالح و مستقلی رأی بیاورد و آرای او خوانده شود، آن قدر در مسیرش کارشکنی خواهند کرد تا برنامه ها و وعده های وی تحقق نیابد
۵- هدف از برگزاری انتخابات تداوم حکومت تک صدا و مشروعیت بخشیدن به استحاله جمهوری اسلامی به حکومت مطلقه فردی است.
اگر همین شهروند به عنوان جمع بندی تأکید کند که «بپذیریم یا نپذیریم هر کس را بخواهند از صندوق درمی آورند.» از این رو رأی ندادن را «خیرالشرین» بخواند، آیا علیه امنیت ملی اقدام کرده و لازم است که محاکمه شود؟ آیا ایراد اتهام به مجریان انتخابات در دوره اصلاحات اقدامی انقلابی و امروز عملی ضدانقلابی است؟ به بیان روشن آیا در زمانی که نمایندگان گرایش های مختلف فکری و سیاسی در ارکان حکومت حضور جدی و مؤثر داشتند، این امکان وجود داشت که دولت اسم هر کس را که می خواست از صندوق دربیاورد اما اکنون که همه نهادهای لشکری و کشوری انحصاراً در اختیار یک جناح است، آن هم کسانی که رأی مردم را تزئینی می دانند، احتمال تقلب منتفی است؟
پیشاپیش پوزش می خواهم از این که می پرسم چرا جناب عالی در همان انتخابات دور دوم شوراها رأی ندادید؟ حتماً خواهید فرمود سفر به سیستان و بلوچستان مانع شرکت شما در انتخاباتی شد که هر شهروند می بایست در همان حوزه ای که مقیم است رأی دهد. آیا دفتر جناب عالی نمی توانست برنامه سفر را به چند روز قبل یا بعد از انتخابات موکول کند؟
فرض کنیم بی برنامگی بیت شریف وضعیتی پیش آورد که در کشور انتخابات سراسری برگزار شود و شخص رهبر غایب بزرگ آن باشد و رأی ندهد، چرا دست کم با صدور پیامی مردم را به شرکت در آن انتخابات دعوت نکردید و آنان را تشویق نفرمودید؟ آیا نظر رهبری آن بود که شرکت در انتخابات مزبور «شرالشرین» است؟ رأی ندادن بد بود و رأی دادن بدتر؟ آیا افسد (رأی دادن) را با فاسد (رأی ندادن) دفع فرمودید؟
گذشته از موارد فوق، در صبح روز انتخابات مطالبی فرمودید که طبق آن، اگر برخی نامزدها رأی می آوردند، نظام آن را نمی پذیرفت. در نتیجه پیروزی احتمالی آنان را در آزادترین انتخابات جمهوری اسلامی پیشاپیش مخدوش و باطل اعلام فرمودید. منظورتان به طور مشخص کاندیدای عضو نهضت آزادی و گروه ملی – مذهبی (دوستان مرحوم مهندس سحابی) بود. این در حالی بود که شورای نگهبان صلاحیت آنان را برای شرکت در رقابت های انتخاباتی مجلس پنجم (زمستان ۱۳۷۴) تأیید کرده بود و آن زمان از جناب عالی اعتراضی مشاهده نشد. به هر رو آیا بیان چنین اظهارات غیرقانونی را، آن هم در روز برگزاری انتخابات، در حالی که جناب عالی رأی ندادید و کیهان آن زمینه چینی را کرده بود، چگونه باید تفسیر کرد؟ و در هر حال و با هر توجیهی، اگر بنا بر پوزش خواستن از ملت باشد، اولویت با جناب عالی است یا جناب آقایان موسوی و کروبی؟
جناب آقای خامنه ای
مولای من و شما در وصیت نامه خود به فرزندش امام حسن مجتبی (ع) فرمود:
بنیّ اجعل نفسک میزاناً فیما بینک و بین غیرک. فاحبب لغیرک، ما تحب نفسک و اکره له ما تکره لها… (نهج البلاغه، ترجمه دکتر شهیدی، ص ۳۰۱)
«فرزندم! خود را میان خویش و دیگری میزانی بشمار. پس آن چه برای خودت دوست می داری برای جز خود نیز دوست بدار. و آن چه تو را خوش نیاید، برای او ناخوش شمار و ستم مکن چنان که دوست نداری بر تو ستم رود. و نیکی کن چنان که دوست داری به تو نیکی کنند و از آن چه برای جز خود زشت می داری برای خود زشت بدان و از مردم برای خود آن بپسند که از خود می پسندی در حق آنان… و مگو آن چه را دوست نداری به تو بگویند.»
امیدوارم در رعایت این توصیه حکیمانه رهبر ما باشید.
سیدمصطفی تاجزاده
اوین

بازخوانی بیانیه هفدهم میرحسین: با ملاطفت و احترام به ملت بحران را حل کنید


:میرحسین خردمندانه راه حل را در روانه ساختن نهرها و چشمه هایی از آب روشن و شیرین به بستر این رودخانه می داند. او باو دارد که از هر جایی جلو ضرر گرفته شود برای ملت سود به همراه خواهد داشت فلذا باز هم تاکید می کند هنوز دیر نشده است و نظام ما آن قدرت را دارد که در صورت تدبیر و در صورت داشتن یک نگاه احترام آمیز و توام با ملاطفت به همه ملت و اقشار آن این مهم را بانجام برساند....

امروز یازده دی ماه است، سه سال پیش در چنین روزی میرحسین موسوی که داغدار خواهرزاده خود و دهها شهروندی بود که در عاشورای تهران به خون غلتیده بودند، دربیانیه ای به تشریح اوضاع کشور پرداخت و دلسوزانه و حکیمانه راهکارهایی را برای برون رفت از بحرانی که جامعه را در بر گرفته و می رفت تا روز به روز گسترده تر شود داد.
راهکارهایی که اگر هر یک اجرایی می شد، امروز شاهد این همه تضاد و کشمکش در کشور نبودیم و انرژی و توانی که برای پر کردن شکاف ملت دولت انجام می شود، می توانست در راستای ساختن کشور و گذار از بحران مشروعیت به کار آید و نیروی عظیم مردم که بارها عظمت و کارایی خود را به اثبات رسانده برای عبور از این محاصره و تحریم جهانی بار دیگر خود را به نمایش گذارد.
او خردمندانه راه حل را در روانه ساختن نهرها و چشمه هایی از آب روشن و شیرین به بستر این رودخانه می داند. او باو دارد که از هر جایی جلو ضرر گرفته شود برای ملت سود به همراه خواهد داشت فلذا باز هم تاکید می کند هنوز دیر نشده است و نظام ما آن قدرت را دارد که در صورت تدبیر و در صورت داشتن یک نگاه احترام آمیز و توام با ملاطفت به همه ملت و اقشار آن این مهم را بانجام برساند.
میرحسین بارها و بارها طی ۱۷ بیانیه بر حقوق و آزادی های مردم پا می فشارد و به حاکمان یاد آور می شود که تا این چندگونگی و تنوع جامعه و مردم را نپذیرید، نخواهید توانست بر این جامعه حکومت کنید. او می داند که آزادی، گوهری است که مردم سی و سه سال پیش برایش به میدان آمدند و جرثومه دیکتاتوری را از اوج قدرت به حضیض ذلت کشاندند تا نشان دهند در جزیره ثبات هم کسی نمی تواند، فرزندان این مرز و بوم را به زندان برد و آزادگانش را مهر خاموشی بر لب نهد.
موسوی می داند که مردم چه می خواهند به عنوان یک همراه جنبش سبز می گوید که ما یک دولت و نظام صادق و رئوف و با شفقت و مبتنی بر آراء مردم می خواهیم که به تنوع آراء و عقاید مردم نه به شکل تهدید بلکه بصورت یک فرصت نگاه کند. او سرک کشیدن به زندگی خصوصی مردم، تفتیش عقاید، تجسس، بستن روزنامه ها و محدود کردن رسانه ها را مخالف دین مترقی و رهایی بخش خود و مخالف قانون اساسی برآمده دین می داند. او حرام می داند ضایع کردن یک ریال از بیت المال را در جهت اهداف باندی و جناحی. او نگران است که سند چشم انداز ملی بیست ساله که به تایید همه ارکان نظام رسیده است امروز به یک ورق پاره بی ارزش تبدیل شده است.
این رهبر جنبش سبز دلسوزانه برای چندمین بار هشدار می دهد که رقیبان بزرگی در منطقه با رشدهای اقتصادی دو رقمی در حال ظهور هستند و روز به روز قوی تر می شوند. او متاسف است که از دادن یک بودجه سالانه و نگهداشتن حسابهای ذخیره ارزی و امانت در سپرده های مردم و پاسخگویی در مقابل دیوان محاسبات عمومی و مجلس شورای اسلامی عاجز هستیم.
این رهبر جنبش سبز می داند که سیلابهای تند و حوادث گوناگون باعث طغیان و گل آلود شدن جامعه شده است. این مصلح اجتماعی می داند که آرام کردن این رودخانه بزرگ و روشن ساختن و زلال کردن آب آن در یک اقدام سریع و عاجل امکان پذیر نیست. او می داند که با معامله و تواب سازی و بده و بستان این مشکل بزرگ نه تنها حل نمی شود بلکه به بیراهه می رود.
از آزادی مطبوعات و احزاب و تشکل های صنفی، از برگزاری انتخابات سالم و آزاد، از مسئولیت پذیری قوای سه گانه و پذیرش حق تجمع مردم و …. بارها گفت و گفت و برای این پیکر بیمار نسخه پیچید تا شاید بتوان با اکسیر وحدت و اتحاد بار دیگر نشاط و آرامش را به جامعه زخم خورده و دردمند بازگرداند.راهکارهایی که هیچ یک شنیده نشد و عزمی برای حل بحران مشاهده نشد.
برای آنان که سرمست از قدرت سرکوب و تکیه بر سرنیزه، مردم را به خانه ها رانده بودند و در خیابان های شهری که هنوز گلگون از خون شهیدان عاشورا بود، لشکر کشی خیابانی کرده بودند و تریبون به دست افراطیون سپرده و میرحسین و کروبی را امریکایی و انگلیسی می خواندند و خواستار مرگ و اعدام بودند، میرحسین در برابر همه آن تهمتهای ناروایی که از سوی حاکمیت و رسانه های وابسته به آنان ناجوانمردانه می آید اعلام کرد که ما نه آمریکایی هستیم و نه انگلیسی . تا حال نه کارت تبریکی برای روسای کشورهای بزرگ فرستاده ایم و نه امید یاری آنها را داریم و می دانیم با اصالت قدرت در روابط بین اللمل هر کشور به دنبال منافع ملی خود است.
موسوی گویی می دانست که قرار است همه امکانات ارتباطی را از او قطع کنند و ناجوانمردانه او را آماج تهمت قرار دهند و سیمایی که رنگی از ملیت و مردم ندارد و تریبون هایی که نام امام حسین را به غارت برده است، به این سلاله پاک نبی تهمت زنند که رهبران جنبش، سران فتنه ای هستند که بی حرمتی به امام شهیدان را محکوم نکرده است! میرحسین بصراحت بیزاریش را از همه آنها که باورهای مردم را به سخره گرفته اند، بیان می کند و از کسانی که بر عرف و اعتقادات دینی و ملی ملت خود احترام نمی گذارند. او هیچ حرمت شکنی را اگر در روز عاشورا صورت گرفته باشد تایید نمی کند، اما به آنان یادآور می شود که بدترین نوع حرمت شکنی را کشتن بندگان بیگناه و عزادار در روز عاشورا و در ماههای حرام است.
موسوی آنچه شرط بلاغ بود با این جماعت می گوید و به آنها که از تریبون نماز جمعه و بدون آگاهی و دانش به مردم توهین می کند، هشدار می دهد که اهانت به مردم و خس و خاشاک نامیدن آنان و مباح کردن خون عزاداران حسینی فاجعه ای است که هم اکنون توسط افرادی مشخص و صدا و سیما در جامعه رخ داده است. او دسته دسته کردن مردم و رو به رو کردن آنها در مقابل هم را دعوت به شورش و جنگ می داند که از تریبونهای رسمی کشور ایراد می شود.

گره بحران را ناگشودنی نکنید

در آن زمان و در حالی که گروههایی در درون حاکمیت در پی محاکمه و مجازات این نخسن وزیر محبوب امام بودند، او به صراحت و روشنی بیان می کند فرمان اعدام و قتل و زندانی کروبی و موسوی و امثال ما مشکل را حل نخواهد کرد. او معتقد است این اقدامات گره مشکل بحران کنونی را نا گشودنی خواهد ساخت.
موسوی که شاگرد مکتب امام خمینی است به تاسی از امامش که بعد از شهادت شهید مظلوم بهشتی فرموده بود بکشید ما را ، ما نیرومند تر می شویم، اعلام می کند که ابایی ندارم که یکی از شهدایی باشم که مردم بعد از انتخابات در راه مطالبات به حق دینی و ملی خود تقدیم کردند و خون من رنگین تر از آن شهدا نیست.
او که درد جامعه را شناخته بود و برای همین بود که سکوت بیست ساله اش در بن بست اختر را شکست تا شاید مرهمی باشد بر تن بیمار این ملت، نزدیک به دو سال است که به حبس است و حصر خانگی و همه تریبون ها در خدمت اقتدارگرایان و غاصبان حق مردم، اما گویی بغض و کینه شان از این نخست وزیر محبوب امام و سیاستمدار مردمی پایانی ندارد. دو سال است که همه کانال های ارتباطی او را نه با مردم که حتی با فرزندانشان بسته اند و هنوز کابوس همه شب هایشان کلامی از میرحسین است و دهان نمی گشایند مگر سخنی در خصوص جنبشی بگویند که سه سال است هر روز ادعای مرگش را کرده اند.
پس از آنکه عاشورای ۸۸ وقتی در تهران بار دیگر مظلومیت حسینیان به تاریخ نشان داده شد، میرحسین که حال خود سوگوار شهیدان است به آنان که همواره او را متهم می کردند که به خاطر اطلاعیه های اوست که مردم به خیابانها می آیند برای چندمین بار یادآوری کرد که تا اصلاحات لازم با تکیه براصول روشن که می توان آنها را از قانون اساسی استخراج کرد، صورت نگیرد ، آب رفته به جوی باز نخواهد گشت.
ملت رشید، منتظر بیانیه نمی ماند
او به مراسم عظیم عاشورا می پردازد که بدون دعوت و اطلاعیه رهبران جنبش سبز انجام شد و آن را نشا ن از با شکل گیری شبکه های وسیع اجتماعی و مدنی می داند که در طول انتخابات و بعد از آن به صورت خود جوش شکل گرفته است. او می داند که ملت رشید ایران دیگر منتظر اطلاعیه و بیانیه نمی ماند.
ملتی که بدون هیچ مشوقی و در میان طوفانی از تهدیدها و تبلیغات و تکفیرها و اهانتها، در این روز مقدس حسین حسین گویان به صورت مسالمت آمیز و بدون شعارهای تند روانه میدانها و مسیرهایی شدند که خود انتخاب کرده بودند و این بار نیز چون دفعات گذشته با اعمال تحریک آمیز مواجه شدند. موسوی به خشونت های غیرقابل باور چون زیر کردن راهپیمانان، تیراندازی نیروهای لباس شخصی اشاره می کند و آن را فاجعه ای می داند که اثرات آن به این زودی از صحنه سیاسی کشورمان رخت برنخواهد بست.

سیاست ارعاب راه حل نیست

این رهبر جنبش سبز به دلیل افراطی شدن شعارها می پردازد و آن را ناشی از به زیر انداختن افراد بی گناه از روی پل ها و بلندی ها، تیراندازی ها و آدم زیر کردن ها و ترورها می داند. او به باور و احساس مردم در میانه این خشونت عریان حاکمیت هم اشاره دارد آنجا که مردم در پشت چهره نیروهای انتظامی و بسیجی مهاجم برادران خود را می بینند و در شرایط بحرانی و پر از خشم و هیاهوی آنروز سعی می کنند بدانها آسیبی نرسد. موسوی که همواره منتقد نقش صدا و سیما در ایجاد شکاف در میان ملت بوده است باز هم می گوید که اگر صدا و سیما یک جو انصاف و عقل داشت می توانست برای تلطیف فضا و نزدیک کردن مردم به همدیگر گوشه ای از این صحنه ها را نشان دهد. او متاسف است از اینکه مسئولان اشتباهات خود را بیشتر و گسترده تر از گذشته تکرار می کنند.
او می داند “سیاست ارعاب” راه حل نیست. او می داند که می توان با دستگیریها، خشونت ها ، تهدیدها و بستن دهان روزنامه ها و رسانه ها برای مدتی سکوت برقرار کرد، اما می پرسد با تغییر قضاوت مردم را نسبت به نظام چگونه حل می کنید؟ تخریب مشروعیت را چگونه جبران می نمائید؟ نگاه ملامت آمیز و متعجب همه جهانیان از این همه خشونت یک دولت به ملت خود را چگونه تغییر می دهید؟ با مشکلات بر زمین مانده اقتصادی و معیشتی کشور که به دلیل ضعف مفرط دولت روزبروز وخیم تر می شود چه می کنید؟ با چه پشتوانه ای از کارآمدی و انسجام ملی و سیاست خارجی موثر، سایه قطعنامه ها و امتیازخواهی های بیشتر را در سطح بین الملل از سر کشور و ملتمان دور می کنید؟
و امروز پس از سه سال همه آن پیش بینی ها و تحلیل ها در برابر چشم اقتدارگرایان خودنمایی می کند و سیاست ارعاب نه تنها چاره ای برای حل بحران آنان نشد که همه انسجام ساختگی آنان را هم از هم گسیخت و اینک در درون خود با بحران بی اعتمادی رو به رو شده اند که هر گروه صد پاره شده و هر پاره به گوشه ای خزیده. اگر امروز موسوی بود بی شک بار دیگر خطاب به حاکمان می گفت: هنوز دیر نشده است و نظام ما آن قدرت را دارد که در صورت تدبیر و در صورت داشتن یک نگاه احترام آمیز و توام با ملاطفت به همه ملت و اقشار آن این مهم را بانجام برساند.

محسنی اژه ای: تغییری در وضعیت موسوی و کروبی ایجاد نمی‌شود


غلامحسین محسنی اژه ای در چهل و دومین نشست سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرد که تغییری در وضعیت میرحسین و کروبی ایجاد نشده است. وی همچنین در پاسخ به سوال دیگر آریا مبنی بر اینکه آیا قرار است تغییری در این مورد رخ دهد گفت : خیر....

کلمه- گروه خبر: غلامحسین محسنی اژه ای در چهل و دومین نشست سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرد که تغییری در وضعیت میرحسین و کروبی ایجاد نشده است.
در این نشست، خبرنگاری در خصوص تغییر وضعیت میرحسین موسوی و کروبی سئوال کرد که سخنگو در این باره اظهار داشت: تغییری در وضعیت این دو نفر ایجاد نشده است.
وی همچنین در پاسخ به سوال دیگر آریا مبنی بر اینکه آیا قرار است تغییری در این مورد رخ دهد گفت : خیر.
نزدیک به دوسال است خانم زهرا رهنورد و میرحسین موسوی و مهدی کروبی در زندان خانگی به سر می برند و ارتباطات آنها با بیرون قطع شده است. در این مدت بعضا خانواده ماه ها از آنان بی خبر بوده اند و یا ملاقات های نامنظم و ارتباطات تلفنی بسیار اندک داشته اند. اخیرا نیز مجددا دختران موسوی از دیدار با پدر و مادر خود محروم هستند و حتی در چند هفته اخیر امکان گفت و گوی تلفنی نیز نداشته اند. با این حال هیچ یک از مقامات رسمی کشور تا کنون حاضر به تعیین وضعیت حقوقی میرحسین و کروبی و رهنورد نشده است و مشخص نیست بر اساس چه قانونی و با چه حکمی  از طرف حکومت بر موسوی و کروبی و رهنورد اعمال محدودیت شده است.
داداستان کل کشور همچنین با تایید به انفرادی فرستاده شدن فائزه هاشمی گفت: وی از سه روز قبل به دلیل اقدامات تنبیهی سازمان زندان ها به سلول انفرادی منتقل شده است. اگر یک زندانی مقررات را زیر پا بگذارد زندان می تواند اقدامات تنبیهی را برای او اعمال کند.
پیش از این کلمه خبر داده بود: زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین روز شنبه پس از تفهیم اتهام “توهین به رهبری” و “اخلال در نظم زندان” در دادسرای اوین به سه هفته انفرادی تنبیهی فرستاده شد. همچنین معاون امنیتی دادستانی تهران گفته است: مرد نیستم اگر بگذارم از زندان بیرون برود.
سحنگوی قوه قضائیه درخصوص آخرین وضعیت مهدی هاشمی نیز گفت: پرونده مهدی هاشمی در شرف صدور کیفر خواست و ارسال به دادگاه می باشد.
اژه ای همچنین درباره ارائه لیست مفسدان اقتصادی به قوه قضائیه گفت: چندین بار به بانکهای دولتی نامه دادیم که معوقات را اعلام کنند اما آنها نامه ای در خصوص اعلام لیست ممنوع الخروجها به ما دادند. گفتیم که ما این را از شما نخواسته بودیم. در آبان ماه نیز به معاونم گفتم که نامه ای برای آنها ارسال کند و لیست معوقات را دریافت کنیم اما نه به آن نامه و نه به نامه بعدی جوابی داده نشد تا اینکه رئیس[دولت] گفت ۶۰ درصد پول در جیب ۳۰۰ نفر است. به همین دلیل نامه نوشتیم که اگر چنین موضوعی را در اختیار دارید نام آنها را بگویید اما تا کنون کسی جواب این نامه را نداده است. سخنان آقای الهام نیز همان لیست ممنوع الخروج ها است.

در انفجار کارخانه سیمان شاهرود ۴ نفر کشته شدند




 بر اثر حادثه انفجار در یکی از کارگاه‌های متعلق به پیمانکار حمل مواد اولیه کارخانه سیمان شاهرود چهار نفر کشته شدند.
بنا به گزارش مهر، بر اثر حادثه انفجاری که ساعت ۱۷ روز یکشنبه در یکی از کارگاه‌های متعلق به پیمانکار حمل مواد اولیه از معدن به سنگ شکن کارخانه سیمان شاهرود رخ داد چهار نفر کشته شدند.
علت دقیق این حادثه که منجر به تخریب این کارگاه شده هنوز مشخص نشده اما علت احتمالی حادثه، انفجار کپسول هوا عنوان شده است.
هم اکنون ماموران آتش نشانی و اورژانس شاهرود در محل حادثه در حال آواربرداری و امدادرسانی هستند.
به گفته شاهدان عینی، شدت حادثه به حدی بوده است که اجساد کشته شدگان متلاشی شده و غیرقابل شناسایی است.
همچنین بنا به گفته شاهدان عینی، مسئول این شرکت پیمانکاری نیز جزء کشته شدگان حادثه انفجار است.
کارخانه سیمان شاهرود با دارا بودن دو خط تولید، روزانه شش هزار و ۵۰۰ تن سیمان خاکستری تولید می‌کند.
بررسی موارد حقوقی نقض شده در این گزارش:
•    بخش ب ماده ۷ میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی: ایمنی‌ و بهداشت‌ محیط کار به رسمیت شناخته شود.

شرایط جسمی هادی عابدی، زندانی سیاسی معلول بسیار نگران کننده است


 هادی عابدی باخدا زندانی سیاسی معلول، در زندان لاکان رشت در شرایط بسیار نگران کننده جسمی بسر می‌برد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، هادی عابدی باخدا زندانی سیاسی که از ناحیه هر دو پا فلج می‌باشد در وضعیت جسمی نگران کننده‌ای بسر می‌برد.
وی که از عفونت شدید مثانه، کلیه و زخم بستر رنج می‌برد، در بخش بهداری زندان لاکان رشت در کنار بیماران اعصاب و روان نگهداری می‌شود و به تشخیص پزشکان ۹۰ درصد کلیه چپ خود را از دست داده است و تنها در صورت امکانات پزشکی در حد بیمارستانهای مجهز می‌توان برای معالجه وی اقدامی انجام داد.
یکی از نزدیکان هادی عابدی که نخواست نامش فاش شود به گزارشگر هرانا گفت: "ایشان با بد‌ترین شرایط جسمی و روحی در زندان لاکان رشت نگهداری می‌شود و در حالی که به شدت از ناحیه مثانه، کلیه‌ها و زخم بستر رنج می‌‌برد هر از چندگاهی به مرخصی می‌آید و با هزینه خودش به مداوا می‌پردازد و مجددا او را مجبور به بازگشت به زندان می‌کنند."
وی در ادامه سخنان خود افزود: "با وجودیکه دوره محکومیت هادی به پایان رسیده مسئولین زندان از آزاد کردن ایشان طفره می‌روند و وی، تا این لحظه را در زندان به سر برده است. گویا مسئولین مرخصی‌های وی را از حکمش کم نکرده‌اند."
وی ادامه داد: "وضعیت جسمی و روحی ایشان بر اثر کمبود دارو و وضعیت نامساعد بهداشت در زندان بسیار وخیم می‌باشد که همین امر وی را در معرض خطرات جدی قرار داده است."
وی همچنین ادامه داد: "هادی در طی دادرسی پرونده وکیل نداشته است و وی در طول دوران بازداشت مورد شکنجه‌هایی همچون شلاق خوردن، توهین و ضرب و شتم در حین بازجویی قرار گرفته است."
هادی عابدی باخدا زندانی سیاسی معلول زندان لاکان رشت در تاریخ ۲۰ اسفند ماه ۱۳۸۷ در منزل مسکونی خود توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت و تا خرداد ماه ۸۸ را در بازداشت وزارت اطلاعات و تحت فشار برای اعتراف گیری و مصاحبه تلویزیونی قرار گرفت.
وی پس از ۳ ماه بازداشت در اداره اطلاعات در خرداد ماه ۱۳۸۸ به زندان لاکان رشت منتقل می‌شود و پس از ۳ روز با تودیع وثیقه آزاد می‌گردد.
هادی عابدی سپس در دادگاه انقلاب رشت به اتهام رابطه با سازمان مجاهدین به تحمل دوسال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم عینا در دادگاه تجدید نظر به تایید رسید.
وی سرانجام در تاریخ ۱۸ آبان ماه ۱۳۸۸ جهت گذارندن حکم به زندان لاکان رشت منتقل می‌شود و با احتساب ۳ ماه دوران بازداشت باید در مرداد ماه سالجاری از زندان آزاد می‌گردید.
گفتنی است، هادی عابدی باخدا یکی از هواداران سازمان مجاهدین و همچنین زندانی سیاسی دهه ۶۰ در تاریخ ۲۴ خرداد ماه ۱۳۶۰ در شهرستان فومن یکی از شهرهای استان گیلان، طی یک درگیری خیابانی با نیروهای امنیتی برای نجات جان برادرش (هرمز عابدی باخدا از اعدامیان سال ۶۰) توسط یکی از مامورین از ناحیه کمر مورد اصابت گلوله قرارگرفت.
وی به دلیل اصابت گلوله به نخاع کمر دچار معلولیت از ناحیه دو پا می‌گردد و از آن تاریخ تا کنون مجبور به استفاده از ویلچر می‌باشد.
هادی عابدی آبان ماه سال ۱۳۶۱ نیز به اتفاق کل خانواده که شامل مادر مسن او هم بود، در تهران توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان اوین منتقل می‌شود و تحت بازجویی و بدرفتاری قرار می‌گیرد و در دادگاه به ۴ سال حبس تعزیری و ۱۶ سال حبس تعلیقی محکوم می‌گردد.

۱۳۹۱ دی ۸, جمعه

استقرار پلیس در پیست‌های اسکی برای برخورد با زشتی‌ها !



جانشین فرمانده نیروی انتظامی از حضور پلیس در پیست‌های اسکی در راستای تامین امنیت و به گفته وی برخورد با زشتی‌ها و کج‌کارکردی‌ها خبر داد.
به گزارش « محبت نیوز» به نقل از الف، سردار احمدرضا رادان در گفت‌وگو با ایسنا، در مورد حضور پلیس در پیست‌های اسکی در فصل زمستان، گفت:« پلیس در هر جا دو وظیفه حفظ امنیت و جلوگیری از زشتی‌ها، کج کارکردی‌ها و پلشتی‌ها را بر عهده دارد.»
وی با بیان اینکه پلیس در پیست‌های اسکی علاوه بر وظیفه برقراری امنیت، وظیفه جلوگیری از ناهنجاری‌های جامعه و برخی رفتار و حرکات مغایر با هنجارها را بر عهده دارد، گفت: پلیس با قاطعیت این ماموریت خود را دنبال خواهد کرد.
رادان با بیان اینکه تاکنون ناامنی‌ در پیست‌های اسکی کشور گزارش نشده است، گفت: با این حال پلیس در این پیست‌ها برای تامین امنیت و همچنین برخورد با زشتی‌ها و کج کارکردی‌ها حضور دارد.
در این گزارش هیچ توضیحی به گفته سردار رادان از زشتی ها و کج کارکردی ها داده نشده است.
جانشین فرمانده ناجا در مورد برخی انتقادها از حضور پلیس در پیست‌های اسکی، گفت: وظیفه پلیس، حضور در مراکز و تامین امنیت است و اگر یک عده‌ای از حضور پلیس در محلی ناراحت می‌شوند، باید به خودشان مراجعه کنند، چرا که پلیس وظایف خود را انجام می‌دهد.

یک دانش آموز پیرانشهری دیگر بر اثر شدت سوختگی فوت کرد


در حالی که طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش همچنان مسکوت مانده است، یکی دیگر از دانش‌آموزان حادثه دیده در آتش‌سوزی کلاس درس دبستان شهر «شین‌آباد» از توابع پیرانشهر، بامداد امروز بر اثر شدت جراحات فوت...

در حالی که طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش همچنان مسکوت مانده است، یکی دیگر از دانش‌آموزان حادثه دیده در آتش‌سوزی کلاس درس دبستان شهر «شین‌آباد» از توابع پیرانشهر، بامداد امروز بر اثر شدت جراحات فوت کرد.
رسول خضری در گفت‌وگو با ایسنا افزود: سارینا رسول‌زاده دانش‌آموز عزیز پیرانشهری که دچار ۴۵ درصد سوختگی بود، بامداد امروز جان به جان آفرین تسلیم نمود و همه را داغدار کرد.
وی ادامه داد: سن کم و بنیه ضعیف این عزیزان عملیات درمانی را با مشکل مواجه کرده است.
وی همچنین از اعزام تعدادی از حادثه دیدگان به دانشگاه‌های علوم پزشکی تهران، اصفهان، مشهد و شیراز خبر داد و گفت: طی نشستی که تیم تخصصی پزشکی اعزام شده از تهران و تیم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز داشته قرار بر این شد تعدادی از مصدومان این حادثه به مراکز درمانی دیگر اعزام شوند.
خضری با اعلام این خبر که سه نفر از مصدومان سوختگی مدرسه پیرانشهر به بیمارستان سوختگی مشهد اعزام می‌شوند، افزود: با رحلت سارینا رسولی‌زاده ۱۳ مصدوم باقی مانده در بیمارستان سینای تبریز باقی مانده‌اند که یکی از آنان به زودی مرخص و بقیه نیز در چهار تیم سه نفره به تهران، اصفهان و شیراز منتقل می‌شوند که میزان سوختگی این دانش‌آموزان حدود ۴۰ درصد است.
وی در پاسخ به سوال که علت اعزام برخی از این حادثه‌دیدگان به دانشگاه‌های علوم پزشکی دیگر چیست و اگر در رابطه با درمان آن‌ها مشکلی وجود دارد چرا تاکنون عمل نشده است، گفت: بیمارستان سینای تبریز قطب درمان سوختگی در شمال غرب کشور است که عملکرد بسیار مناسب و قابل تقدیری نیز داشته ولی به علت فشار بالایی که بر روی تیم پزشکی تبریز وجود دارد، تصمیم بر آن شد که تعدادی از دانش‌آموزان به دانشگاه‌های علوم پزشکی تهران، شیراز، اصفهان و مشهد اعزام شوند.
وی با بیان اینکه هم‌اکنون ۱۳ نفر از این حادثه دیدگان در بیمارستان سینای تبریز بستری هستند، اظهار کرد:‌ مطمئنا اگر هر یک از دانشگاه‌ها تمرکز خود را بر روی درمان سه تا چهار نفر بگذارند نتیجه بهتری در درمان این عزیزان عاید ما خواهد شد.
وی با بیان اینکه تخت‌ها و تمامی امکانات در بیمارستان‌هایی که قرار است حادثه دیدگان به آن‌جا اعزام شوند از روز سه‌شنبه رزرو شده است، گفت: انتقال دانش‌آموزان باید فقط از طریق هواپیما صورت گیرد که در این حالت هم منتظر تاییدیه پزشکی هستیم.
وی ادامه داد: با توجه به اینکه دانش‌آموزانی که قرار است انتقال یابند از ناحیه ریه دچار آسیب شده‌اند، اعزام آنان از طریق هواپیما به علت فشاری که بر ریه آنان در حین پرواز ایجاد می‌شود، باید با تاییدیه پزشک صورت گیرد.
وی افزود: ۶ نفر از دانش‌آموزان این حادثه از ناحیه ریه دچار آسیب شده‌اند که متاسفانه تاکنون دو نفر از آنان فوت کرده‌اند و ما تمامی تلاش خود را برای بهبودی دیگر حادثه دیدگان به کار می‌بریم و امیدواریم در این راستا دیگر شاهد از دست رفتن این عزیزان نباشیم.
بر اثر حادثه آتش‌سوزی بخاری کلاس درس دبستان «انقلاب اسلامی» روستای «شین‌آباد» از توابع پیرانشهر استان آذربایجان غربی، یک دانش‌آموز فوت کرده بود و ۲۷ دانش‌آموزان دختر کلاس چهارم دبستانی مصدوم شدند که یکی دیگر از دانش‌آموزان به دلیل شدت جراحات فوت کرد.
تاکنون ۱۴ تن از این دانش آموزان تحت عمل پیوند پوست قرار گرفته اند.
با گذشت نزدیک به دو ماه از این حادثه هنوز احمدی نژاد با خانواده آسیب دیدگان همدردی هم نکرده است.

دیدار جمعی از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت با خانواده ی ستار بهشتی


وی در مورد موضعش در ارتباط با قصاص قاتل فرزندش ابراز داشت: "من از این آدم ها نمی گذرم و همانطور که گفته ام خواستار قصاص قاتل فرزندم هستم. قاتل فرزندم را در بازداشتگاه دیده ام همان کسی بود که به خانه ی ما هجوم آورد و ستار را با دستبند برد وقتی او را دیدم گفت اگر می دانستیم قضیه ی ستار این چنین جهانی می شود اصلا با او کاری نداشتیم"....

جمعی از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت با خانواده ستار بهشتی دیدار کردند. خانواده ستار بهشتی ضمن گلایه از بی توجهی های صورت گرفته گفتند: “تا بحال هیچ یک از نمایندگان مجلس و مسئولین برای دلجویی و یا تحقیق حتی به ما سر نزده اند. از مردم هم به جز شما یکی دو گروه دیگر آمده اند که از همه تشکر می کنیم ما به ستار افتخار می کنیم و شما هم مثل ستار ما هستید و از اینکه بعد از رفتن ستارمان ستار های زیادی پیدا کردیم نیز خوشحالیم”.
به گزارش دانشجونیوز، شماری از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت با حضور در منزل شهید ستار بهشتی، ضمن دلجویی و ابراز همدری با خانواده ی وی، شنوای درد دل ها و شرح آنچه بر این خانواده ی داغدیده رفته است، بودند.
در ابتدای این دیدار، مادر ستار بهشتی ضمن اشاره به خصوصیات اخلاقی وی از رابطه ی نزدیک بین او و فرزندش سخن گفت.
مادر این شهید در توصیف رابطه اش با ستار و نظرش در مورد فرزندش ابراز داشت: “من و ستار بسیار نزدیک بودیم و ستار با من خیلی شوخی می کرد، الان هم که نیست باور کنید ناراحت نیستم. شاید اندکی دلتنگی های مادرانه داشته باشم اما چون می دانم ستار جای خوبی است نه تنها ناراحت نیستم که خوشحال هم هستم من فرزندم را داماد کردم، من با خدا معامله کردم”.
مادر ستار بهشتی همچنین از برخورد های اهانت آمیز ماموران امنیتی و مزاحمت های آن ها و بخصوص ضرب و شتم خودش و دخترش سحر بعد از مراسم روز چهلم سخن گفت و آن اتفاق را اینگونه توصیف نمود: “در حالی که مراسم با آرامش کامل برگزار گردیده بود ماموران پس از اعتراض ما به بازداشت بی دلیل دیگر پسرم به شکل وحشیانه ای به من و دخترم حمله کردند و روسری من و دخترم را از سر برداشتند و آنچنان مرا کتک زدند که قسمت زانوی شلوارم پاره شد و مقداری از موهایم کنده شد”.
“خواستار قصاص قاتل فرزندم هستم”
وی در مورد موضعش در ارتباط با قصاص قاتل فرزندش ابراز داشت: “من از این آدم ها نمی گذرم و همانطور که گفته ام خواستار قصاص قاتل فرزندم هستم. قاتل فرزندم را در بازداشتگاه دیده ام همان کسی بود که به خانه ی ما هجوم آورد و ستار را با دستبند برد وقتی او را دیدم گفت اگر می دانستیم قضیه ی ستار این چنین جهانی می شود اصلا با او کاری نداشتیم”.
“به ستار افتخار می کنیم”
در ادامه سحر بهشتی خواهر ستار نیز ضمن تاکید بر مواضع مادرش بار دیگر اعلام نمود ما ناراحت نیستیم و خوشحال هم هستیم به ستار افتخار می کنیم. ستار یک انسان مستقلی بود و عضو هیچ جناح و دسته ای نبود و درد مردم و طبقه فرودست را می گفت. درست است از وضع مالی خوبی برخوردار نیستیم اما برخی رفتار ها و روشهای تطمیع از سوی مسئولین را توهین آمیز می دانیم.
در پایان خانواده ستار بهشتی ضمن گلایه از بی توجهی مسئولین ابراز نمودند: “تا بحال هیچ یک از نمایندگان مجلس و مسئولین برای دلجویی و یا تحقیق حتی به ما سر نزده اند. از مردم هم به جز شما یکی دو گروه دیگر آمده اند که از همه تشکر می کنیم ما به ستار افتخار می کنیم و شما هم مثل ستار ما هستید و از اینکه بعد از رفتن ستارمان ستار های زیادی پیدا کردیم نیز خوشحالیم”.
گفتنی است ستار بهشتی از کارگران وبلاگ نویسی بود که در آبان ماه امسال بر اثر شکنجه بازجویان پلیس فتا به شهادت رسید.

هشدار جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی درباره وضع نامساعد تاج زاده


بدین وسیله از مسئولین قضائی و امنیتی درخواست توجه و رسیدگی به مشکلات عدیده زندانیان از جمله مریضی های ناشی از حضور در زندان، علی الخصوص مشکل جسمی اقای تاجزاده را داریم....

جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی در بیانیه ای ضمن هشدار و ابراز نگرانی از وضعیت جسمی نامساعد سیدمصطفی تاج زاده خواستار رسیدگی به مشکلات عدیده زندانیان از جمله مریضی های ناشی از حضور در زندان و توجه به خواسته های تاج زاده، معاون وزیر کشور دولت خاتمی محبوس در قرنطینه سپاه، شدند.
به گزارش کلمه در بخشی از این بیانیه آمده است: امروز که تاجزاده دوران محکومیت خود را می گذراند و به طور طبیعی باید در بند ۳۵۰ در کنار سایر زندانیان سیاسی نگهداری شود در مکانی که معلوم نیست از نظر قانونی زیر نظر کدامیک از ارکان زندان اوین می باشد به تنهایی نگهداری می شود.
متن کامل این بیانیه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
چنان که از اخبار مطلع شدیم متاسفانه جناب آقای مصطفی تاجزاده فرزند خدمتگذار ملت ایران که بعد از انتخابات سال ۸۸ دستگیر و زندانی شدند در شرایط نگران کننده ای به سر می برند.
آقای تاجزاده سال هاست در اعتراض به پایمال شدن حق مردم در انتخابات مجلس ششم اطلاع رسانی و رویه ی غلط حاکمان را با به خطر انداختن جان و موقعیت خود به نقد می کشد. و امروز که تاجزاده دوران محکومیت خود را می گذراند و به طور طبیعی باید در بند ۳۵۰ در کنار سایر زندانیان سیاسی نگهداری شود در مکانی که معلوم نیست از نظر قانونی زیر نظر کدامیک از ارکان زندان اوین می باشد به تنهایی نگهداری می شود. اکنون حدود ۲ سال است که آقای تاجزاده به دلیل اعتراض به همین مطلب در روزه اعتراضی به سر می برد و متاسفانه این روزه های مداوم باعث ناراحتی های جسمی فراوانی از جمله آسیب دیدن چشم، تشدید ناراحتی های استخوانی و این اواخر کلیه ایشان شده است. اکنون به دلیل فشار خون بالای ایشان دکتر معالج احتمال آسیب دیدن شدید کلیه ها را داده است و درخواست بستری در بیمارستان را کرده که متاسفانه مسئولان قضائی و امنیتی بعد از یک هفته هنوز پاسخی به درخواست پزشکان معالج ایشان نداده اند ما خانواده زندانیان سیاسی که به خاطر بی توجهی مسئولان به مشکلات عزیزان زندانیمان تاکنون تاوان سنگینی که نمونه ان از دست رفتن انسان دلسوز و فرهیخته ای چون هدی صابر بود، پرداخته ایم و امروز نگرانیم که به دلیل عدم رسیدگی و توجه به موقع به مشکلات مصطفی تاجزاده حادثه تلخ دیگری به وجود آید.
بدین وسیله از مسئولین قضائی و امنیتی درخواست توجه و رسیدگی به مشکلات عدیده زندانیان از جمله مریضی های ناشی از حضور در زندان، علی الخصوص مشکل جسمی اقای تاجزاده را داریم.
خانواده بزرگ زندانیان سیاسی

هرانا؛ بهروز آلخانی زندانی سیاسی کرد در آستانه حکم اعدام



خبرگزاری هرانا - با تایید حکم بهروز آلخانی در دادگاه تجدید نظر این زندانی سیاسی کرد محکوم به اعدام، در آستانه اجرای حکم قرار گرفته است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بهروز آلخانی به همراه ۱۵ تن دیگر در ۷ بهمن ماه ۱۳۸۸ توسط نیروهای امنیتی در شهر سلماس به اتهام رابطه با پژاک بازداشت شد.
وی پس از چند ماه با اتهام جدید مشارکت در قتل دادستان خوی روبرو شد و در شعبه ۱ دادگاه انقلاب ارومیه به ریاست قاضی چابک به اتهام همکاری موثر با پژاک و قتل دادستان شهرستان خوی به اعدام محکوم شد.
پرونده بهروز آلخانی سپس با اعتراض وی به دیوان عالی کشور ارجاع شد و دیوان حکم صادره از سوی شعبه ۱ دادگاه انقلاب ارومیه را نقض کرده و پرونده را به شعبه ۱۰ دادگاه تجدید نظر استان ارجاع داد و حکم اعدام وی مجددا در این دادگاه به تایید رسید.
وی بیش از ۱ سال و نیم را در بازداشت وزارت اطلاعات ارومیه سپری کرد و تقریبا تمام این مدت را در سلول انفرادی بوده است.
برادر بهروز آلخانی به گزارشگر هرانا گفت: "بهروز در طی مدت بازداشت مورد شکنجه قرار گرفته بود. با دریل مچ پای وی را سوراخ کرده بودند و انگشتان دستش را شکسته بودند."
پیمان آلخانی ادامه داد: "به سر وی شک الکتریکی وصل نمودند و به وسیله کابل هم بسیار مورد تعزیر قرار گرفته بود و بر اثر ضرباتی که به سر بهروز وارد کرده بودند وی تعادل روحی خود را از دست داده بود تا جایی که یکبار در جلسه دادگاه به درخواست وکیل تسخیری وی (آقای یدالله حصاری) مبنی بر وخامت وضع روحی بهروز جلسه دادگاه به تعویق افتاد."
وی همچنین ادامه داد: "برادر من به اتهام قتل دادستان خوی بنام (ولی حاجی قلی‌زاده) به اعدام محکوم شده است. در حالی که بهروز به هیچ وجه به قتل دادستان اعتراف نکرده است و تنها مدرکی که علیه وی موجود است اظهارات یکی از دوستان بهروز است که گفته در شب قتل دادستان خوی بهروز آلخانی را پریشان و نگران دیده است."
برادر وی همچنین گفت: "بهروز بی‌گناه است و در ترور دادستان هیچ‌گونه نقشی نداشته است، حتی خانواده دادستان نیز حاضر به شکاین از وی نشده‌اند و اکنون شاکی او مدعی العموم است."
گفتنی است، وضعیت جسمی و روحی بهروز آلخانی در زندان وخیم گزارش شده است و به تشخیص پزشکان وی باید در بیمارستانی خارج از زندان بستری شود ولی مسئولین زندان به بهانه نوع محکومیت وی از اعزام او به بیمارستان طفره می‌روند.
بهروز آلخانی همچنین در پرونده‌ای دیگر به اتهام حمل و نگهداری سلاح گرم به ۱۰ سال زندان محکوم شده است. برادر وی در این زمینه می‌گوید: "در هنگام بازداشت هیچ سلاحی از وی کشف نشده و تنها برای اینکه ادله کافی برای اثبات قتل دادستان در اختیار نداشتند این اتهام را به بهروز وارد نمودند."
از کسانی که به همراه بهروز آلخانی بازداشت شدند، اکبر اکبرلو نیز به ۱۳ سال زندان محکوم شده بود که هم اکنون آزاد شده است.

تخریب کامل قبرستان بهاییان سنگسر



خبرگزاری هرانا - قبرستان قدیمی بهاییان سنگسر بطور کامل توسط بولدوزر و کامیون زیر خاک و آوار مدفون شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حدود ۱۴ روز پیش در اواسط آذر ماه ۱۳۹۱ قبرستان قدیمی (اولی) بهاییان سنگسر بطور کامل توسط بولدوزر و کامیون زیر خاک و آوار رفته و بر روی تمام قبر‌ها خاک و سنگ ریخته شد تا دیگر هیچ قبری مشاهده نشود.
قبرستان بهاییان سنگسر از توابع سمنان در سال ۱۳۸۸ مورد هجوم افراد نا‌شناس ولی تحت حمایت نیروی انتظامی قرار گرفت؛ در آن سال غسالخانه را آتش زدند و بر تانکرهای آب دشنام نوشتند.
بعد از این واقعه دیگر اجازه دفن اموات به شهروندان بهایی داده نشد و پس از مدتی زمین جدیدی برای دفن اموات بهاییان به ایشان داده شد که چندی پیش ساختمان غسالخانه و دیوارهای کوتاه سنگی اطراف آن بطور کامل توسط عوامل نا‌شناس تحت حمایت نیروی انتظامی و قضایی محل، تخریب و کلیه نهال‌های درختان و گیاهان کاشته شده در آن هم کنده شد.
عکسهای زیر از آرشیو هرانا می‌باشد:

ایران بینوا در آینده با این تدابیر اقتصادی به کجا می‌رود؟


گر صدقه دادن به مردم که اسمش را یارانه نقدی گذاشته‌اند به عنوان بهبود درآمد مردم در نظر گرفته شود بله بهبود پیدا کرده است! اما این بهبودی ظاهری و موقتی است. زیرا تورم حاصل از این یارانه بهبود ظاهری را از بین می‌برد و درآمد طبقات پایین را خنثی خواهد کرد. بسیاری از آمار‌ها که توسط اتحادیه صنایع مختلف منتشر شده نشان می‌دهد که بسیاری از کارخانه‌ها تنها با یک سوم تا یک چهارم ظرفیت خود کار می‌کنند. مخصوصا صنایعی که اکثریت صنایع ایران را تشکیل می‌دهند و مربوط به مواد غذایی است. قرار بود با اجرای هدفمندی یارانه‌ها، به بخش تولید یارانه تعلق گیرد که عملی نشد و تولید کنندگان زیر بار واردات ارزان قیمت، دچار آسیب شدند....

کلمه – گروه کارگری: وعده های دولت تمامی ندارد. این بار باز فرصتی شد تا رئیس دولت از افزایش یارانه ها تا سقف ۵ برابر سخن بگوید، بی آنکه کم ترین توجهی به نظرات متخصصان علم اقتصاد به بحران های ناشی از پخش پول میان مردم توجه ای داتشه باشد. رئیس دولت مردم فریب تعطیلی شصت درصدی کارخانجات را نمی بیند، اخراج کارگران و ماه ها حقوق معوقه شان را نمی بیند و بی هیچ گونه شرمی در سیمای ملی به مردم دروغ می گوید و از کاهش فاصله طبقاتی سخن می گوید. سبد هزنیه معیشتی خانوار بیش از شصت درصد نسبت به سال گذشته افزایش یافته است بی آنکه ذره ای به حقوق کارگران و مزدبگیران در طول سال اضافه گردد. این به معنی حذف بخش اعظمی از کالا و اقلام غذایی از سفره مزدبگیران است. معلوم نیست که رئیس دولت از کدام کشور و کاهش فاصله طبقاتی در کجای دنیا سخن می گوید!
گفت‌وگوی تلویزیونی شنبه شب رییس دولت و وعده‌های یارانه‌ای تازه او، بار دیگر با واکنش‌های متفاوتی روبروشد. محمود احمدی‌نژاد در این گفت‌وگوی تلویزیونی، اجرای بخش اول هدفمندی را در رسیدن به اهدافی چون کاهش فاصله طبقاتی و مهار رشد مصرف انرژی موفق دانست. وی بر تمرکز مدیریت اقتصاد کشور تاکید کرد و از امکان ۵ برابر شدن یارانه نقدی پرداختی به مردم خبر داد و گفت: «هم اکنون مردم ۴۵ هزار تومان به عنوان یارانه نقدی دریافت می‌کنند که می‌توانیم ۲۵/۵ برابر این رقم را به مردم پرداخت کنیم؛ بدون اینکه نقدینگی افزایش یابد.
در این خصوص تارنمای فردا مصاحبه ای با ابراهیم رزاقی استاد اقتصاد دانشگاه تهران انجام داده است که مشروح آن به نقل از این تارنما به شرح ذیل است:
اجرای عدالت از اهداف برنامه هدفمندی یارانه‌ها عنوان شده و است. بنابراین اصلیترین سوال در آغاز بحث ما این است که آیا با اجرای این طرح این هدف محقق شده و به تبع آن رشد اقتصادی چشمگیر نصیب اقتصاد ایران شده است؟
اگر صدقه دادن به مردم که اسمش را یارانه نقدی گذاشته‌اند به عنوان بهبود درآمد مردم در نظر گرفته شود بله بهبود پیدا کرده است! اما این بهبودی ظاهری و موقتی است. زیرا تورم حاصل از این یارانه بهبود ظاهری را از بین می‌برد و درآمد طبقات پایین را خنثی خواهد کرد. بسیاری از آمار‌ها که توسط اتحادیه صنایع مختلف منتشر شده نشان می‌دهد که بسیاری از کارخانه‌ها تنها با یک سوم تا یک چهارم ظرفیت خود کار می‌کنند. مخصوصا صنایعی که اکثریت صنایع ایران را تشکیل می‌دهند و مربوط به مواد غذایی است. قرار بود با اجرای هدفمندی یارانه‌ها، به بخش تولید یارانه تعلق گیرد که عملی نشد و تولید کنندگان زیر بار واردات ارزان قیمت، دچار آسیب شدند.
البته در برخی صنایع، مانند گروه‌های کانی و تولید مواد پتروشیمی‌و کشاورزی تولید افزایش پیدا کرده است ولی وابستگی‌های ما نیز به واردات زیاد شده است. زیرا در داخل مواد اولیه، قطعات برای تولید صنایع وجود ندارد. دولت همیشه مدعی است که به مواد اولیه به عنوان کالای اساسی یارانه داده است اما باز هم صنایع ما وابستگیشان به مواد اولیه خارجی ادامه پیدا می‌کند. دولت در این موضوع برنامه ریزی نکرده و به نظر می‌آید قصد برنامه‌ریزی در این مورد را نیز ندارد.
با این وصف آیا شما صرفه‌جویی در مصرف انرژی که بار‌ها از سوی رئیس دولت و دولت به عنوان یکی از دستاوردهای این طرح مطرح نموده‌اند را قابل قبول می‌دانید؟
به نظر آقای احمدی‌نژاد و دولت ایشان هدفمندی جز مزایا چیز دیگری نداشته درصورتیکه این طور نیست و زمان نشان داد هدفمندی بی‌ثباتی اقتصادی را ایجاد کرده است. البته در برخی موارد صرفه جویی شده اما آیا راه‌های دیگری برای صرفه جویی انرژی وجود نداشت؟ در مورد نان، مواد شوینده، بنزین، دارو، گازوئیل و… دولت همه را با یک چوب زد. مسئولین اقتصادی،‌‌ همان سیاست‌هایی که صندوق بین‌المللی پول اعمال کرده عینا به کار بسته‌اند. در صورتیکه نان، دارو، خدمات بیمارستانی که دولت خصوصی کرده است با بقیه نیازهای جامعه تفاوت دارد. ناگفته نماند هزینه‌های تمام این موارد نیز بر اثر افزایش انرژی بالا می‌رود. بهتر نبود بدون هیاهو و بدون تغییر قیمت‌ها به وسیله کنتور مصرف آب، برق، گاز، بنزین و…. را کنترل کرد.
در موضوع بنزین که دولت به بن‌بست رسیده قیمت در منطقه به ۳ هزار تومان رسیده اما باز هم قیمت در ایران ۴۰۰ تومان است! یا نان که از مواد غذایی است که طبقات فقیر از آن استفاده می‌کنند بهتر نبود به آن یارانه تعلق می‌گرفت و دولت سیاستی در پیش می‌گرفت که طبقات پولدار از آن استفاده نکنند و متناسب با مصرف، افزایش قیمت می‌داشتیم؟
اگر این اتفاق می‌افتاد این همه هیاهو و بی‌ثباتی به وجود نمی‌آمد و هر که بیشتر مصرف می‌کرد کمتر به آن یارانه تعلق می‌گرفت. ضمن اینکه دولت می‌توانست یارانه قشر ضعیف را نیز به تدریج کم کند ولی نه به این شکل. متاسفانه دولت به حرف مجلس نیز بها نمی‌دهد. مجلس هم معتقد بود اجرای این طرح ۵ ساله است که متاسفانه دولت در عرض یکسال بخش مهمی از آن را عمل کرد. آقایان در دولت فراموش کردند گروه ضعیف جامعه زیر بار اثرات هدفمندی به شدت صدمه می‌بینند.
آقای احمدی‌نژاد در مصاحبه تلویزیونی خود صحبت از تورم ساختاری نموده‌اند که ایران ۵۰ سال است با آن دست و پنجه نرم می‌کند. در این خصوص….
علم اقتصاد می‌گوید تورم زمانی به وجود می‌آید که عرضه و تقاضای کالا‌ها با یکدیگر متناسب نیست. اصلا دولت می‌داند تورم ساختاری یعنی چه که وزیر اقتصاد و آقای احمدی‌نژاد در مورد آن صحبت کرده‌اند!؟ یعنی به نظر دولت تورم ساختاری گرهی است که اصلا نمی‌توان برای آن کاری کرد؟ متاسفانه در ایران سیاستی از گذشته طولانی وجود دارد و تا امروز نیز ادامه دارد. از کودتای ۲۸ مرداد تا سال ۵۰ در ایران تورم کمی‌وجود داشت که دلیلش هم سطح پایین واردات بود. اما از سال ۵۰ که درآمد نفتی ایران زیاد شد و واردات هم افزایش پیدا کرد؛ تورم نیز بالا رفت. مهم‌ترین عامل تورم افزایش عرضه کالا و خدمات است. هرچه افزایش بیشتر باشد بهتر تقاضا را جبران می‌کند که این کار را تا توانست دولت انجام داد. در کشورهای صنعتی افزایش مالیات از پولدار‌ها و کسانی که درآمد مفت دارند و این درآمد‌ها از کار نیست و از خرید و فروش کاذب است بسیار متداول است. در این شرایط تقاضا کم شود تورم کاهش می‌یابد که این کار را هم دولت نکرده است.
نکته مهم دیگر اینکه در اثر سیاست‌های هدفمندی یارانه‌ها، دولت پول نفت را به عده‌ای از افراد جامعه داده است. با این پول کالا خریداری می‌شود و اگر کالا در دسترس نباشد قیمت‌ها بالا می‌رود. به اندازه کافی هم از تولید دفاع نشد. اما در این میان معوقات بانکی نیز نکته مطرحی است. وام‌های بانکی که به دوست و آشنا و فامیل دادند و دیگر نتوانستند و یا نخواستند پس بگیرند.
همچنین نقدینگی بخش خصوصی که اگر به کار گرفته می‌شد موجب صنعتی شدن ایران می‌شد. در ایران تنها ۴۰۰ میلیارد نقدینگی متعلق بخش خصوصی است و این کاهش نقدینگی به علت تولید و سود آوری کم است. از همه تاسف‌بار‌تر این نقدینگی در معاملات دروغین به کار گرفته می‌شود. دولت هم هیچ اقدام کنترلی بر این معاملات انجام نداده است. وام‌هایی که دولت داده است پس گرفته نشده است. متاسفانه آدم‌ها را هم اقتصاد غلط سود پرست بار آورده است. استفاده از واژه تورم ساختاری گفتن، حرف کلی و پاسخ ندادن و نپذیرفتن مسوولیت است. متاسفانه یک حقوق بگیر بدون آنکه بفهمد مالیات از او کسر می‌شود اما ۵ میلیون مغازه دار معاف از مالیات هستد.
برخی از کار‌شناسان اقتصادی معتقدند اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها سبب شده تا فاصله میان قشر کم درآمد و سرمایه‌دار زیاد شود در صورتیکه هدف اصلی و اولیه آن برقراری عدالت اجتماعی بوده است در این مورد نظر شما چیست؟
بنده از آقای احمدی‌نژاد می‌پرسم شما چرا آمارهای مربوط به طبقات پایین را تهیه و اعلام نمی‌کنید؟ شما سالانه ۱۰۰ تا ۱۲۰ میلیارد در دست دارید اما قشر ضعیف جامعه را در شرایطی قرار دادید که بی‌پناه باشد و بخش عظیمی از درآمد آن‌ها صرف غذا و کرایه خانه شود. پولی که تحت عنوان یارانه به همه طبقات داده شده چرا باید به درآمدهای بالا داده شود؟ یکی از عوامل بی‌ثباتی اقتصادی کشور، بی‌عدالتی است. در شرایط کنونی این یارانه موجب می‌شود بخشی از فشارهای اقتصادی وارده به آن‌ها کاهش پیدا کند ولی یادمان نرود با وضع موجود کشور به سمتی پیش می‌رود که طبقات آسیب پذیر در کشور افزایش پیدا می‌کند و رشد مفت بری و کار نکردن زیاد می‌شود.
در ظاهر پول از یک عده‌ای گرفته و به عده دیگر داده شده است. قیمت‌ها بالا رفته در نتیجه نقدینگی خودبه خود بالا می‌رود. اگر دولت برای تورم نگران است که به نظر من نیست، این همه هزینه‌های عظیم زیربنای اقتصادی و عمرانی که ۹۹ درصد آن‌ها تولیدی نیستند نباید انجام دهد.
وقتی آقای احمدی‌نژاد می‌گوید به نظر من وظیفه دولت باید کلان باشد نظر آدام‌اسمیت بنیانگذار اقتصاد سرمایه داری را بیان می‌کند آنهم در زمانی که در انگلستان همه سرمایه‌ها به سمت تولید صنعتی می‌رفته است چون سودش زیاد بود. اما در ایران که همه سرمایه‌ها به طرف دلالی می‌رود دولت باید فکر کند که وظیفه‌اش تنها در امور کلان باشد؟ وقتی زیر بنای اقتصادی ایجاد می‌کند تولید کننده استفاده می‌کند. بهترین وسیله ایجاد می‌شود برای تولید و واردات و توزیع و جابجایی جمعیت از نقاط روستایی به شهر‌ها. دولت مرتبا خرج می‌کند. هدفمندی هم خرجی بود که باعث بدهی دولت شده است. متاسفانه دولت در چارچوب اقتصاد لیبرالی حرکت می‌کند در حالیکه الگوی اقتصاد ایران باید بر مبنای قانون اساسی باشد که اولین نکته‌اش است که اقتصاد وسیله است نه هدف، هم در مورد فرد و هم درمورد کل اقتصاد کشور. در سال۵۷، ۱۴ میلیارد دلار وابستگی اقتصادی داشتیم امروز در حدود ۸۰ تا ۹۰ میلیارد دلار به خارج وابسته‌ایم و هنوز صادرکننده نفت خام و منابع کانی هستیم.
اینکه دولت معتقد است اگر در مرحله دوم اجرای هدفمندی یارانه‌ها افزایش پیدا کند مردم در برابر نوسانات قیمت مصون هستند تا چه حد امکانپذیر و عملی است؟
ادامه این طرح از لحاظ اقتصادی دچار اشکال است چون‌‌ همان سازو کار مرحله اول در مرحله دوم تکرار می‌شود. وقتی پول بیشتری به مردم می‌دهیم قطعا تورم بیشتری خواهد بود و قطعا دوگانگی جامعه بیشتر خواهد بود. ثروتمند ثروتمند‌تر می‌شود و فقرا فقیر‌تر می‌شوند. وقتی این حالت باشد چطور وضع مردم بهبود پیدا می‌کند؟ از لحاظ صوری شاید بهبود پیدا کند ولی قدرت خرید کاهش یافته است و طبقات ضعیف دچار بحران می‌شوند. دولت یک کار ناموفق دیگر هم انجام داده که اگر به درستی اجرا می‌شد بسیار مثمرثمر بود و آن هم ستاد تعزیر است. بسیاری مغازه دار‌ها جریمه می‌شوند اما فرقی برایشان ندارد چون سودآوری برایشان وجود دارد خود این جریمه هم عاملی برای بالا رفتن قیمت کالا است.
کدام دولتی می‌تواند سه یا چهار میلیون مغازه را اداره کند دولت هنوز نتوانسته از کالاهای قاچاق جلوگیری کند که البته به نظر می‌رسد نمی‌خواهد این کار را انجام دهد و گرنه با برنامه ریزی امکان پذیراست. این‌ها نکاتی است که نشان می‌دهد به مراکز حساس بی‌ثباتی اقتصاد توجهی ندارد. در اجرا نمودن قسمت دوم طرح هدفمندی بحث روانی، تحریم بیشتر تاثیر دارد. از افرادی که دلار، ارز و… در زمان اجرای مرحله اول خریدند و به قول خودشان از فرصت‌ها استفاده کردند به عنوان برندگان اقتصادی یاد می‌شود. در این حالت بی‌ثباتی بیشتر افزایش می‌یابد و اقتدار قدرت کم می‌شود. از همه فاجعه آمیز‌تر اینکه افکار عمومی ‌بی‌ثباتی را عادی بداند.
ارزیابی شما از طرح نیمه کاره سهام عدالت چیست؟
سهام عدالت زمان شاه هم اجرا شد. هدف سهیم کردن کارگران در کارخانه‌ها بود که می‌توانست مثبت باشد یعنی شرایطی به وجود بیاید که کارگر یک کارخانه و کارمند یک شرکت احساس مشارکت در کار کند. این یک وجه قضیه است اما وجه دیگر آنکه خیلی اصولیتر است اینکه سهام عدالت از کجا داده می‌شود؟ طبیعا از فضاهای دولتی. یعنی دولت برخلاف قانون اساسی به جای اینکه خوب مدیریت کند خوب واگذار می‌کند. وقتی جهت سرمایه در ایران به غیر تولید است در چنین حالتی این حجم سهام کم می‌شود و چقدر آن موسسه باید سود دهد که بتواند آن را توزیع کند. بحث دیگر اینکه بابت این سهام باید چند سال قسط آن از سود سهام کم شود پس نتیجتا تاثیری در زندگی کارمند یا کارگر نخواهد داشت. به نظر می‌رسد این بیش از یک ژست عدالت‌خواهانه چیز دیگری نیست. اینکه دولت که در راس است بگوید ما همه مشکلات را حل می‌کنیم ولی حل نشده که درست نیست. اگر می‌خواستند مشکل را اساسی حل کنند باید به سراغ حل مشکلات تولید کننده می‌رفتند. تولید‌کننده‌های عرصه کشاورزی به وسیله واسطه‌ها غارت می‌شوند، مصرف کنندگان فقیر هم در شهر‌ها غارت می‌شوند. یعنی دولت نمی‌توانست از طریق تعاونی‌ها و اشکال دیگری که واسطه‌ها را کاهش می‌دهد یا گرفتن مالیات از واسطه‌های خصوصی، تعاونی‌ها را رشد دهیم؟ این قبیل کار‌ها بیشتر یک حرکت نمایشی است تا اجرایی.
دولت معتقد است هدفمندی در کام مردم شیرین بوده است. شما هم با نظر دولت موافقید؟
مردم ما از طریق صدقه گرفتن خوشحال می‌شوند؟ دولت بداند قانون اساسی گفته همه مردم باید کار داشته باشند. نگفته به مردم صدقه بدهید و مردم کار نکنند پول بگیرند. آیا کار نکردن موجب شادی می‌شود؟ اینکه ناتوانی را در مردم القا کنیم اصلا شیرین نیست مخصوصا در مورد طبقات فقیر و بیکار. اگر به جای این طرح و شعارهای دیگر کار ایجاد می‌کردیم و تولید افزایش می‌یافت بیشتر افتخار ایجاد می‌شد وماهیت اسلامی و انسانی بیشتر تامین می‌شد.
ما در اسلام در مورد خصائل کار فراوان روایت داریم. با این صدقه دادن از ارزش‌های انسانی کاسته می‌شود. متاسفانه با این روند که مردم عادت به صدقه پیدا می‌کنند بازگشت به حالت عادی بسیار مشکل است. طبقات فقیر ما زحمت کشان جامعه هستند این قشر هستند که کار سخت در جامعه انجام می‌دهند. اگر فرهنگ کار در جامعه تغییر کند دوباره با چه قیمتی می‌توانیم مردم را دعوت به کار کنیم. ایران بینوا در آینده با این تدابیر اقتصاد به کجا می‌رود؟ نفت تمام می‌شود و در آن فضا چطور می‌توان زمان و انرژی به هدر رفته را جبران کرد. از نظر دینی و فرهنگ ایرانی کار یک بحث کهن است.
کار نکردن تاثیرات روانی فراوانی نیز بر جامعه دارد. ناهنجاری‌های اجتماعی به بار می‌آورد. این نوع پرداخت یارانه به نظر من توهین به مردم است. دولت به جای ایجاد کار، با دلار ارزان قیمت نفت به چینی و ژاپنی شغل می‌دهد تا واردات به ایران افزایش یابد. در صورتی که دولت باید قیمت دلار را بالا ببرد و یارانه را به تولیدکنندگان دهد. باید فرهنگ تولید را افزایش دهیم. روستا‌ها را آباد و تولید کنندگان را سرافراز کنیم. مسوولین اصل ۴۳ قانون اساسی را دوباره بخوانند. انقلاب اسلامی این نوع شیرینی را به مردم وعده نداده است و این افتخار نیست.

۱۳۹۱ دی ۷, پنجشنبه

بیانیه ۴۱ زندانی سیاسی در محکومیت رفتارهای غیرقانونی علیه زندانیان


در هفته های اخیر پس از افشاگری های زندانیان سیاسی بند 350 در زندان اوین در مورد شکنجه هایی که منجر به مرگ مظلومانه مرحوم ستار بهشتی شد، مسوولان زندان و عوامل اطلاعاتی به جای برخورد جدی با مجرمان، برخورد و اعمال فشار و محدودیت هر چه بیشتر زندانیان بند 350 را در دستور کار خود قرار داده اند و هر روز به نحوی آن را اعمال می کنند....

۴۱ زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین در بیانیه ای با محکوم کردن رفتارهای غیرقانونی مسئولان اعلام کرده اند که به نظر می رسد دخالت های غیر قانونی و روز افزون عوامل وزارت اطلاعات در امور بند ۳۵۰ باعث التهاب و تشنج هر چه بیشتر در این بند خواهد شد.
به گزارش کلمه، این زندانیان سیاسی در بیانیه ی خود آورده اند: ما ضمن محکوم کردن این اقدامات مصرانه از مسوولان دستگاه قضایی و بخصوص رییس آن قوه می خواهیم از ادامه این اقدامات خلاف قانون که باعث نقض حقوق زندانیان شده ممانعت بعمل آورده، زندانیان فوق الذکر را به بند ۳۵۰ برگردانند.
صبح امروز کلمه خبر داده بود که اعتراض زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین به تبعید غیرقانونی مصطفی نیلی به زندان رجایی شهر، با آﻣﺎﺩﻩ ﺑﺎش گارد زندان ﭘﺸﺖ ﺩﺭﺏ ﺑﻨﺪ، به ایجاد تنش انجامید. نیلی در لحظه خداحافظی با هم‌بندی‌های خود گفت که به محض تبعید، دست به اعتصاب غذای نامحدود می‌زند. همزمان خبر می رسد که محمد سیف زاده هم به طور ناگهانی و بدون اعلام قبلی یا ارائه هرگونه دلیلی، از زندان اوین تبعید شده است.
متن کامل این بیانیه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
بسمه الله الرحمن الرحیم
در هفته های اخیر پس از افشاگری های زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ در زندان اوین در مورد شکنجه هایی که منجر به مرگ مظلومانه مرحوم ستار بهشتی شد، مسوولان زندان و عوامل اطلاعاتی به جای برخورد جدی با مجرمان، برخورد و اعمال فشار و محدودیت هر چه بیشتر زندانیان بند ۳۵۰ را در دستور کار خود قرار داده اند و هر روز به نحوی آن را اعمال می کنند.
در آخرین این اقدامات روز سه شنبه ۹۱/۱۰/۵ بدون هیچ توجیه قانونی آقای مصطفی نیلی را به زندان رجایی شهر منتقل کردند که مورد اعتراض شدید زندانیان بند ۳۵۰ قرار گرفت. پس آن در اقدامی ضد اخلاقی، مزورانه و به ویژه غیر قانونی، آقای سیدمحمد سیف زاده را که از حقوقدانان و وکلای شناخته شده و از مسن ترین زندانیان سیاسی دربند ۳۵۰ بوده و مدت هاست از بیماری جدی رنج می برد به بهانه انتقال به بهداری برای ادامه درمان معالجات دعوت کردند. اما بجای بهداری وی را ربودند و به زندان رجایی شهر منتقل کردند.
به نظر می رسد این موارد از دخالت های غیر قانونی و روز افزون عوامل وزارت اطلاعات در امور بند ۳۵۰ ناشی می شود و باعث التهاب و تشنج هر چه بیشتر در این بند خواهد شد.
ما ضمن محکوم کردن این اقدامات مصرانه از مسوولان دستگاه قضایی و بخصوص رییس آن قوه می خواهیم از ادامه این اقدامات خلاف قانون که باعث نقض حقوق زندانیان شده ممانعت بعمل آورده، زندانیان فوق الذکر را به بند ۳۵۰ برگردانند و به آن ها این کلام الهی را یاد آور می شویم که:
ولا یجرمنکم شنآن قوم على ألا تعدلوا اعدلوا هو أقرب للتقوى واتقوا الله إن الله خبیر بما تعملون
سوره مائده آیه ۸
و دشمنی با گروهی از (مردم) به بی عدالتی وادارتان نکند، عدالت ورزید که به تقوا نزدیک تر است و از خدا پروا کنید، که اورا به آنچه می کنید آگاه است.
اسامی ۴۱ امضا کننده ی این بیانیه:
امیرخسرو دلیرثانی
محمدعلی دادخواه
محمد داوری
سیامک قادری
حسین زرینی
علیرضا سیدیان
امید گرشاسبی
پوریا ابراهیمی
عماد بهاور
علیرضا رجایی
امین چالاکی
سیدمصطفی بادکوبه ای
محمدصادق املشی
محسن میردامادی
ابوالفضل قدیانی
سیداحمد هاشمی
سیدعلیرضا بهشتی
محمد رضایی
جعفر گنجی
محمدفرید طاهری قزوینی
مسعود صادقی
ابراهیم بابایی
علیرضا روشن
فرشید یدالهی
رضا انتصاری
افشین کرم پور
حمیدرضا مرادی
امید بهروزی
امیر اسلامی
عبدالله مومنی
حسن اسدی زیدآبادی
سیاوش حاتم
محمدامین هاودی
محمدحسن یوسف پورسیفی
فرشید لاهوتی
حمید کرواسی
مهدی خدایی
آرش سقر
سیدمحمد ابراهیمی
اسدالله اسدی
غلامرضا خانیان